داستانک/اجازه هست به همسر زیبای شما نگاه کنم؟!

حجاب زنانجوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی موأدبانه گفت :ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟

مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد

مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری ..
غلط می کنی  تو و هفت جد آبادت ... خجالت نمی کشی؟ ..

جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد، همانطور موأدبانه و متین ادامه داد

خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم ... حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم

مرد خشکش زد ... همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد! ...

بهتر است قبل از اینکه چشم های بیمار و قلب های مریض به ناموسمان خیره شوند  نسبت به حجاب و پوشش دختران و همسران و خواهرانمان و سایر  نوامیسمان غیرت داشته باشیم !

منبع:chehrehaa.com

5 1 1 1 1 1 Rating 5.00 (4 Votes)
GRID LIST
موفقیت
گنج
طلاق
شوهرداری
ازدواج
Monday, 04 December 2023
الإثنين, ۲۱ جمادى الأولى ۱۴۴۵
دوشنبه, ۱۳ آذر ۱۴۰۲

Please publish modules in offcanvas position.