حضور افراد مسئله دار در سیما معضلی جدید نیست اما تا قبل از شبکه نمایش این حضور فقط در سطح برنامهسازان بوده که حالا بر اثر بیتوجهی سیما به هشدارها و تذکرهای دلسوزان به سطح افراد و کارمندان تأثیرگذار و ردهبالا تسری یافته است.
همین چندی قبل بود که عزت الله ضرغامی در مراسمی روی سن سالن همایشهای بینالمللی سازمان صدا و سیما با لحنی عوامفریبانه! اعلام کرد ظرف یک سال آینده چندین شبکهی جدید به شبکه های سیما اضافه خواهد شد و حضار نیز جو زده چنان شروع به تشویق کردند که انگار فرهنگ و هنرمان فقط لنگ همین چند شبکه بوده و با روی آنتن رفتن آنها دیگر همه چیز درست میشود و تهاجم فرهنگی که دیگر تبدیل به تجاوز فرهنگی شده است دیگر هیچ نتیجه و دست آوردی برای دشمنان و بد خواهان نخواهد داشت.
با تعبیر عوامفریبانه؛ نیت اهانت به آقای ضرغامی نیست؛ ولی ایشان به عنوان فردی که دو دهه مدیریت رسانهای آن هم در سطح کلان را بر عهده داشته و مدیر یکی از بهترین دوره های سینمایی را در سی سال انقلاب داشته؛ بهتر از هر کس دیگری میداند که بیلان کاری در حوزهی فرهنگ با بیلان کاری در دیگر حوزهها فرق میکند و این خنده دار است که سیما با افتخار اعلام کند در یک سال چندین شبکهی درون مرزی؛ برون مرزی و... افتتاح کرده و مثلاً قیاس شود با بیلان کاری وزارت راه که چندین اتوبان و محور مواصلاتی ساخته است!
![]() |
آن هم در این عصر رسانهای فعلی که مرز و مرزبندی تعاریف دیگری پیدا کرده و مهمتر اینکه هر نوع سخت افزار و تجهیزات رسانه ای در دکان هر عطاریای! پیدا میشود و با بودجهی معقول میتوان حتی در یک آپارتمان صد متری مقوایی هم شبکهای تلویزیونی راه انداخت.
این پیش گفته با نیت بیان بخشی از نگاه های غلط و مغفول ماندهی سیما بیان شد تا به بررسی شبکهی نمایش برسیم.
شبکه نمایش در پنجم بهمن سال گذشته در راستای دیجیتالایز شدن سیما! پس از شبکه های مستند، شما و بازار به عنوان چهارمین شبکهی دیجیتال توسط رییس جمهور افتتاح شد. نوع برنامههای این شبکه پخش بیست و چهار ساعته فیلمهای سینمایی است که عمر این نژاد! از شبکهها در جهان به بیش از دو دهه میرسد.
از شواهد و قرائن پیداست خود سیماییها هم به شبکهی نمایش احساس غرابت ندارند و مانند فرزند خواندهای آن را پذیرفتهاند؛ زیرا با گذشت سه ماه از افتتاح آن هنوز مخاطب و هدف گذاری خاصی برای آن صورت نگرفته است و به عنوان یک منبع ذخیره برای دیگر شبکهها کاربرد پیدا کرده؛ تا آنجا که چند روز مانده به عید روابط عمومی سیما هنگام بیان تاریخ و زمان پخش برنامههای نوروزی وقتی نوبت به شبکه نمایش رسید؛ اعلام کرد فیلمهای پخش شده از شبکه های دیگر با دو روز تأخیر از شبکه نمایش پخش خواهد شد!
حتی آمار تأمل برانگیزی که چند روز پیش انتشار یافت اصلاً اصالت وجودی این شبکه را هم زیر سؤال برد؛ اینکه در این سه ماه ۶۷۰ فیلم تکراری دیگر شبکهها از آن پخش شده و تنها دو فیلم غیر تکراری نمایش داده شده که یکی از آنها اخراجیهای۳ و به مناسبت افتتاح آن در حضور رئیس جمهور بوده است!
به این موارد هم اضافه کنید در شرایط حال که حتی فستفودها دارای سایت و پایگاه اطلاع رسانی هستند این شبکه سایت ندارد و حتی ساختمان اصلی آن در خیابان آفریقا که مجتمع مسکونی تغییر کاربری به مجتمع رسانهای داده شده است؛ تابلو و سردری رسمی و سازمانی ندارد.
البته چند هفتهی قبل این شبکه یکی از بزرگترین دسته گلهای سازمان را به آب داد که پس از آن با حساسیتی رکوردهای سانسور در سیما را برای بعضی فیلمهای چند صدبار پخش شده به بالای ۳۰ دقیقه از یک فیلم رساند تا شاید آن اهانت هفته آخر فروردین ماه را ماست مالی کند.
این شبکه با پخش فیلم «عملیات سوسیس کانادایی» ساختهی «مایکل مور» معروف (اولین فیلمش که اصلاً در آن دوره مستند ساز نبوده و احتمالاً خود ارکان سیما حتی از داستانی ساختن مور ناآگاه هستند!!) که نسخه اصلاحیه خورده آن چند ده بار از دیگر شبکههای سیما پخش شده! صحنهی اصلاحیه نخوردهای از آن را پخش کرد که شخصیتها در حال تماشای اسلایدهای روی پرده هستند و عکس حضرت امام خمینی (ره) را در کنار دیکتاتورهای معروف جهانی نمایش داد.
![]() | ![]() |
همانطور که اشاره شد این فیلم از شبکه های دیگر سیما با اصلاحیهای تعریف شده و ثابت پخش شده بود و این نسخه به انضمام چند مورد دیگر بیانگر قصد و غرض این شبکه در بازتعریف مرزهای اصلاحیه بود و سر و صدای بسیاری که از سایتها و خبرگزاریها به سبب همان اهانت بلند شد باعث منتفی شدن این گشاد کردن حلقهی مرزی اصلاحیهها شد زیرا همه معترضان مدعی بودند که بقایای باند پورزند در این شبکه جمع شدهاند نظارت دقیقی بر افراد و عملکرد آن نیست.
با توجه به اشارات فوق و همین طور عدم تعریف مخاطب و نوع هدف گذاری به علاوه نداشتن سایت و تابلویی رسمی؛ این شائبه به ذهن خطور میکند که شاید شبکهی نمایش را سیما به تبعیدگاهی برای افراد مسئله دار تبدیل کرده تا از زیر بار هزینهبری اخراج و حضور همان افراد مسئله دار در دیگر شبکهها شانه خالی کند.
ریاست این شبکه فعلاً با حسین کرمی است که قائم مقام سابق معارف سیما بوده و علی دارابی طی حکمی او را به سمت مشاور معاونت سیما و مدیر شبکه نمایش منصوب کرده.
حسین کرمی از قاریان و حافظان به نام قرآن است و متخصص جراحی کلیه و مجاری ادراری و علی رغم آنکه به هنگام جستجوی نامش در فضای سایبر به جای مواجه با مواردی فرهنگی؛ انواع و اقسام سنگهای مثانه و کلیه در صدر نتیجه میدهد! ولی او از افراد پر نفوذ و خوش نام سیما است؛ البته طبق گفتههای برخی آگاهان ریاست کرمی بیشتر جنبهی نمایی با سردر و تابلویی!! رسمی است.
![]() |
حضور افراد مسئله دار در سیما معضلی جدید نیست اما تا قبل از شبکه نمایش این حضور فقط در سطح برنامهسازان بوده که حالا بر اثر بیتوجهی سیما به هشدارها و تذکرهای دلسوزان به سطح افراد و کارمندان تأثیرگذار و ردهبالا تسری یافته است.
درباره میان برنامهها؛ گرافیک و حتی تبلیغ فیلمهایی که قرار است پخش شوند هم این شبکه حرفی برای گفتن ندارد و کپی و تقلیدی بیاثری از شبکههای بدطینتی مثل فارسی1 است، البته باز با این حال این حجم از مخاطب نباید کسی را خشنود کند زیرا مخاطب ایرانی به غیر از خروجیهای سیما که اصطلاحاً شبکه نامیده میشوند حق انتخاب مجاز دیگری ندارند و نسبت به جمعیت هفتاد میلیونی هر آمار مخاطب زیر چهل میلیون بیانگر کوتاهی و ناکارآمدی ست!
سیما یک شبکه دیگری هم راه اندازی کرده به نام I-FILM که موفقیتش در جذب مخاطب درونمرزی و برونمرزی!! نیاز و راه اندازی شبکهی نمایش را به اسراف بیتالمال تعریف و تبدیل کرده. I-FILM همان فیلمها و سریالهای ایرانی تکراری به انضمام زبان و زیر نویس عربی پخش میکند.
میزان استقبال از شبکهی I-FILM این نکته را حائز اهمیت میکند که داشتن چنین شبکه ای یک نیاز مغفول مانده ای بوده و سیما بیشتر از آنکه به فکر بیلان و کمیت خروجیهایش باشد باید در ابتدا نیاز های مخاطب را شناسایی و با توجه به نوع سیاست گذاری نظام و حتی بدخواهان تعریف کند؛ بعد به راه اندازی فلهای شبکهها اقدام کند.
مهدی نوروزخانی
منبع: رویکرد.