یکی از عیوب بد ما آدمها فراموش کاری است. این فراموش کاری وقتی دردناک می شود که کسی آن را به رخ ما بکشد و اگر آن فرد بیگانه باشد، درد بیشتر خواهدبود. نمونه بارز این امر سخنان قمر غفار ریاست دانشگاه زبان و ادب فارسی دهلی نو است. او چندسال پیش در جمعی از اندیشمندان گفت: «در هند دو شخصیت تأثیرگذار ایرانی وجود دارد؛ اول سید علی همدانی که تقریبأ ۹۰ درصد اهالی کشمیر را مسلمان کرد و شخص دیگر هم ابوالحسن حافظیان که با کردار و رفتار خویش و بدون هرگونه تبلیغ مستقیم، اسلام را معرفی میکرد. به نظرم آنقدر که در کشمیر علامه حافظیان شناخته شده است در ایران اینطور نیست و دولت ایران باید در این مورد اقدام کند.»
شاید بگویید خوب این امر چه دخلی به من خراسانی دارد که باید در پاسخ بگویم اهالی هند و پاکستان نفر دوم یاد شده در این گفتار را به این نام سید ابوالحسن مشهدی میشناسند. خوب شاید بگویید مشهد بسیار است و نمیدانم مشهد اردهال و مشهدسر و... داریم و از کجا معلوم این فرد خراسانی باشد. پاسخ این سوال از قبلی هم راحتتر است زیرا هنوز منزل او در یکی از فرعیهای خیابان آیت الله بهجت باقی است و هرچند خانواده ش از آن مکان رفتهاند، اما اهالی محل خانه را به نام منزل علامه حافظیان میشناسند. از این مهمتر هنوز سالی چند از به موزه سپرده شدن معروفترین یادگار او نمیگذرد و بسیاری از مردم لحظاتی را که با در بغل گرفتن ضریح شیر و شکر به مناجات با امام خود می پرداختند به یاد دارند. بله درست حدس زدهاید، حافظیان مورد نظر آن استاد هندی همان بزرگواری است که در کتب مختلف راهنمای بقعه منوره امام رضا (ع) به عنوان بانی ضریح چهارم مرقد آن حضرت موسوم به شیر و شکر از او یاد می شود. همان ضریحی که از سال ۱۳۳۸ خورشیدى تا سال ۱۳۷۹ خورشیدى بر روی مرقد مطهر آن حضرت سایه انداخته بود و تصاوير فراوانى از آن وجود دارد.
پیدایش شیر و شکر
داستان ساخت شیر وشکر به سالهایی باز میگردد که علامه حافظیان پس از پایان استبداد رضا خانی به وطن مراجعه کرده و در یکی از حجرههای فوقانی صحن عتیق رضوی که اکنون به صحن انقلاب معروف است به عبادت مشغول بود. او در آن هنگام با توجه به وضعیت نامطلوب ضریح موجود بر بالای مرقد مطهر رضوی به فکر فرو رفته و پس از جلب موافقت مسئولان وقت ساخت ضریح جدید را در دستور کار خود قرار داد. ضریحی که هرچند سازندگان آن استادکاران اصفهانی و خراسانی بودند اما اغلب هزینههای آن از سوی شیعیان هند و پاکستان که به علامه ارادت ویژهای داشتند و در سفرهای زمستانی او به آن مناطق تامین شد. و بدین گونه بود که شیر و شکر پس از دو سال و نيم كار پياپى و همزمان در دو کارگاه مختلف یکی واقع در بست پايين خيابان و دیگری در يكى از ساختمانهاى حرم مطهر کامل شد و روز نیمه شعبان سال ۱۳۷۹ قمری برابر با ۲۲ بهمن۱۳۳۸ خورشیدى در مراسمی ویژه جانشین ضریح قبلی شد تا ۴۱سال حافظ مرقد مطهر امام مهربانی ها باشد.
خانهای با درهای باز
البته علامه حافظیان تنها، سازنده شیر و شکر نبود بلکه بزرگ مردی بود که بسیاری از افراد، امروز شاگردی او را افتخار خود میدانند. از جمله این افراد، آقای محمدرضا حکیمی است که یکی از بهترین توصیفات را از نحوه زندگی دنیوی استاد خود ارائه داده است. وی در توصیف حالات آن عارف بزرگ در سال های آخر عمر میگوید: «هفتهاي دو روز (يكشنبه و چهارشنبه)، در خانه مينشست، و در خانه باز ميكرد، و هركس با هر شرايطي ميآمد و نزد ايشان مينشست و سخن دل خويش و مشكل زندگي خود ـ يا فرزندان و بستگان خود ـ را با ايشان در ميان مينهاد. و آقا پس از شنيدن متواضعانۀ درد دردمند و مشكل گرفتار، به چارۀ آن مي پرداخت، و بدون طمع و چشمداشت ادعيۀ لازم براي هر امر را ـ كه خود تهيه ميكرد، آن هم با كمال صحت و ظرافتـ در اختيار مردم قرار ميداد، و هرگاه دستورالعملي نيز ضرورت داشت آن را ميگفت و مي آموخت. و چه بسيار كسان از آن دعاها و دستورها بهره مند گشتند و نتيجه گرفتند، و مشكل آنان ـ يا صددرصد يا در حدي قابل قبول ـ برطرف گرديد، كه اين خود داستاني دراز دارد، و دريغا كه اشخاص و موارد، ثبت دفتري نگشته است.»
سالیان تحصیل و تهذیب
بد نیست برای شناخت بهتر از این استاد کمتر شناخته شده و شاگرد برجسته مکتب کمی به عقب برگشته و نیم نگاهی به دوران تحصیل و تهذیب وی داشته باشیم. علامه که متولد سال ۱۲۸۲ خورشیدی در مشهد بود از همان کودکی به تعلیم علوم مختلف دینی پرداخت و در این بین در عرفان پیشرفت گستردهای کرد تا آنجا که به بزرگترین شاگرد مرحوم حاج شیخ حسنعلى نخودکی، پیربزرگ عارفان معاصر تبدیل شد. شاگردی که خود دست کمی از استاد نداشت. البته سید ابوالحسن همزمان برترین شاگرد آیات عظام آقا میرزا مهدى اصفهانى غروى، سیدموسى زرآبادى، حاج سید مظهر حسین هندی و یار شفیق آیتالله مجتبى قزوینى نیز بود. مقام علمی وی تا آن حد بالا بود که علامه حکیمی در کتاب مکتب تفکیک دربارهاش نوشته اند: «ایشان از نوادر روزگار بودند و از اصحاب استقامت و مداومت در ریاضت مهمه شرعیّه، بدون هیچ انحرافی در سلوک -نه درعقیده، نه در عمل- و از استادان مسلم علوم غریبه بودند...، از جمله اینکه ایشان هشت ماه پیش از درگذشتشان که سالم و شاد و سرحال بودند (تاریخ) مرگ خود را فرمودند.»
دوران هندوستان
او که پس از سالهای دانش آموزی در نزد اساتید ذکر شده در بالا، سرآمد عالمان زمان خود در صرف، نحو، ریاضی، طب، نجوم، هیئت، فقه واخلاق و… شده بود و ریاضتهای او در صحن عتیق زبانزد خاص و عام بود بهدلیل یک بیماری طولانی ذاتالریه براساس تجویز پزشکان درسال ۱۳۱۶ به هندوستان رفت. حافظیان در این دوران ضمن دیدار از گوشه و کنار هند با مرتاضان بزرگ بسیاری گفتگو کرد که تعدادی از آنان بر اثر تلاش وی مسلمان شدند. در آن روزگار عکس این عارف بزرگوار در کنار عکس گاندی در اکثر کتاب فروشی های هند بود و بسیاری از مردم هند عکس او را در خانه داشتند. حافظیان پس از استقلال پاکستان یکی از شخصیتهای علمی و بانفوذ آن کشور شد و با حفظ ملیت ایرانی خود خدمات زیادی به مسلمانان کرد. آن سالك الي الله با اینکه اهل عرفان و معنویت بود در کراچی زندگی خود را از راه تجارت تأمین کرده و از وجوهات شرعیه هرگز استفاده نمیکرد.
یادگارها
از آن بزرگمرد شهود و عرفان آثاری چند به جای مانده که مشهورترین آنها «لوح محفوظ» يكي از عجايب علمي جهان معاصر است که توسط آن مرد بزرگوار و عالم به اسرار اعداد در قالب جدول ۲۵×۲۵ خانه در رابطه با انسان كامل بودن حضرت خاتمي مرتبت محمد (ص) تنظيم شده است. دیگر آثار مکتوب ایشان یکی كتاب «شرح و تفسير لوح محفوظ» و نيز لوح «جُنَهَّ اَلاسماء» است كه تاكنون كسي اين لوح را به اين صحت و كمال و زيبايي قلمی نکرده است. از حافظيان در «صوفي پور»" كشمير، كه لوح محفوظ را در آنجا تصنيف كرده برج سنگی مربع شکلی برجا مانده كه از هر طرف قبله را مشخص میکند و مردم محل آن را «آستانه» نامیده و در شبهای نیمه شعبان جشنی باشکوه در کنارش برگزار میکنند. او همچنین براساس تبحری که داشت انگشتری برای امام خمینی(ره) درست کرده و بر روی آن دعایی مخصوص نوشته بود تا هیچ وقت خطری مرحوم امام(ره) را تهدید نکند.
سالهای پایانی
حافظیان پس از مراجعت به ايران بار دیگر در جوار حضرت ثامن الحجج علي ابن موسي الرضا(ع) عبادت و رياضت شرعي را برنامه زندگی خود قرار داد و در عين حال در رفع مشكل دردمندان و مراجعه كنندگان و خدمت به بندگان خدا در نهايت تواضع و اخلاص قيام و اقدام مجدانه داشت. همت او مصروف خدمت به خلق بود و دستور العملهای او برای استفاده از ادعيه و اذكار و ختوم و اسماءِ ختميه و دستورالعملهاي اخلاقي و اشتغالات سلوكي به منظور رفع مشکلات توسط مردم به طور كامل شرعي بود . سرانجام مرغ جان اين فرزانه بي بديل و استاد مسلم علوم غريبه بعد از ۷۸ سال عمر پربركت در ۲۲ اردیبهشت سال ۱۳۶۰ به ديدار معبود شتافت و جسمش در دار السرور آرام گرفت.
*رضا سلیمان نوری روزنامه نگار وخراسان پژوه