اين گونه اعتقاد به سنت الهى - اگر چه از آن، گاهى بطور صحيح بهره بردارى نمىشود و انقلابى نماها هم آن را وسيله قرار مىدهند - اصل است و حقيقت؛ و در زبان قرآن كريم و احاديث شريفه به تعبيرات وافى و صحيحتر و الفاظ كافىتر شرح و بيان شده است؛ كه از جمله اين آيات، واقعى ترين تعبيرات و شرح و تفسير اين مسأله است:
(قال موسى لقومه استعينوا باللّه ...)= «موسى به قوم خود گفت از خدا يارى خواهيد ...».
{ - سوره اعراف، آيه128} (وأورثنا القوم الذين كانوا يستضعفون ...)= «و ما قومى را كه به استضعاف كشيده شده بودند وارثان (مشرق و{ - سوره اعراف، آيه .137} مغرب زمين) گردانيديم».
(بل نقذف بالحق على الباطل فيدمغه فاذا هو زاهق)= «بلكه حق را با شدت بر باطل افكنيم؛ پس حق، باطل را در هم{ - سوره انبياء، آيه .21} مىشكند، آنگاه از ميان مىرود».
(يريدون ليطفؤا نور اللّه بأفواههم واللّه متم نوره ولو كره الكافرون)= «مىخواهند نور خدا را با دهانهايشان خاموش{ - سوره صف، آيه .8} سازند و خدا تمام كننده نور خويش است، هر چند كافران را خوش نيايد».
موضوع انتظار حضرت صاحب الامر - عجل اللّه تعالى فرجه - و ايمان به ظهور مهدى موعود مبناى اين وعده الهى است و با سنت الهى و آنچه در كتب آسمنى ثبت شده، كاملا مطابق است.
در قرآن مجيد مىفرمايد:
(ولقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر أن الأرض يرثها عبادي الصالحون)= «و همانا در زبور، پس از ذكر - تورات{ - سوره انبياء، آيه .105} نگاشتيم كه زمين را بندگان شايسته من به ارث مىبرند».
شيعه و تمام مسلمانان بر اساس اين عقيده سازنده و تحول آور، ايمان دارند كه تاريخ در مسير عدالت و به سوى عدالت جلو مىرود و توقف نمىكند و زمين را بندگان صالح و شايسته خدا به ارث مىبرند. و سرانجام حق در همه جا حاكم و پيروز مىشود؛ و اين سنت خدا و قانون خدا و خواست او است كه مىفرمايد:
(ونريد أن نمن على الذين استضعفوا في الأرض ...)= «يعنى ما خواستهايم كه منت گذاريم بر آنان كه در زمين{ - سوره قصص، آيه .5} استضعاف شدهاند ...».
خدا چنين اراده كرده است كه قدرت خود را به دست طبقه ضعيف آشكار سازد و طبقه استثمارگر قوى و غالب و ظالم را به دست آنان كه استضعاف شدهاند بكوبد و مغلوب نمايد.
اين ايمان، جزء عقايد شيعه و بلكه هر مسلمان است كه به هر نحو و هر طور كه اوضاع به نفع ستمگران و فرعونيان استعباد پيشه قرار بگيرد، عاقبت با انقلاب مستضعفان شايسته و پرهيزكاران مجاهد، نظم و عدالت، حاكم و برقرار مىشود.
اين عقيده از نظر اجتماعى، بسيار مهّم و انقلابى و مترقّى است و مردم را به كار و تلاش و نهضت و قيام و فعاليت، تشويق مىكند و از سستى و ترك وظايف، و تسليم زبونى و ذليل شدن، باز مىدارد.
حضرت اميرالمؤمنين 7 مىفرمايد:
«لتعطفن الدنيا علينا بعد شماسها عطف الضروس على ولدها - وتلا عقيب ذلك : - ونريد أن نمن على الذين استضعفوا في الأرض ونجعلهم أئمة ونجعلهم الوارثين».
{ - نهج البلاغه فيض الاسلام، كلمات قصار، (200). } مضمون اين سخنان اميد بخش و مژده دهنده اين است:
اين دنيائى كه مانند مركبى چموش و سركش، از سوارى دادن به صاحب خودش خوددارى مىكند و با ما خاندان پيامبر ناسازگارى پيشه كرده و بر ما سخت و تنگ گرفته است؛ و حزب خدا و اهل بيت و خاندان رسالت و شيعيانشان را در فشار ظلم و استبداد غاصبان و مرتجعان گذارده، و آنان را از حقوقشان محروم، و گرفتار شكنجه و زندان، و قطع دست و پا و گوش و بينى، و كشته شدن ساخته است؛ بعد از اين همه ناسازگاريها و ظلم و جور و غصب حقوق، البته و حتما - مانند شتر بد خو و گزندهاى كه به بچهاش مهربان و مايل مىشود، به ما مايل گرديده و رام اهل حق و شايستگان و مستضعفان خواهد شد. چون خدا در قرآن خبر داده است، خواستش اين است كه بر آن كسان كه در زمين مورد استضعاف قرار گرفتهاند منت گذارد، و آنان را امامان و پيشوايان و وارثان زمين فرمايد.
معلوم است در هنگامى كه ابرهاى مأيوس كننده فتنههاى بزرگ، و تسلط غاصبان زمامدارى و مقام رهبرى جامعه اسلامى بر سر مردم و اهل حق، باران بلا و نااميدى مىباريده است، با اين كلمات اميدوار كننده و انتظار بخش، على 7 دلهاى مردم را محكم كرده و به اين حقيقت بزرگ و وعده تخلف ناپذير الهى مژده داده و آنان را به فتح و ظفرى كه حزب خدا و حاميان حق در جلو دارند نويد داده و به استقامت و پايدارى تشويق فرموده است.
اين كلام در عين حال كه خبرى از آينده و غيب، و پيشگوئى قاطع است، همين مسأله سنت خدا (يا به زبان ديگر، وعده الهى) را كه على 7 از آن آگاهى كامل داشته است، اعلام مىكند.
آرى، ولىّ خدا و كسى كه مصداق (ومن عنده علم الكتاب) است، به سنن الهى عالم و واقف است و{ - سوره رعد، آيه .43} از خواست خدا و نظامات و قواعدى كه در جهان ماده و مجردات قرار داده، به اذن خدا و به تعليم او با اطلاع است.
علاوه بر اين آيه كريمه، در سوره قصص در ضمن داستان استعلا و گردنكشى فرعون، اين خواست و سنت خدا را صريحا بيان فرموده است؛ چون معلوم است كه اين سنت الهى فقط در مورد موسى و فرعون نيست بلكه سنت عام اليه است و در مورد هر گروه مستضعف و مؤمن، و شخص يا دسته استضعافگر در هر عصر و زمانى صادق است؛ اگر چه مصاديق آن، همه در يك رديف نباشند و صدق اين آيه و تطبيق آن و ظهور اين سنت وقاعده، بر موردى ظاهرتر و آشكارتر از موارد ديگر مىباشد.
و لذا على 7 بعد از اينكه خبر از يك تحّول بزرگ و انقلاب جهانى به نفع حزب حق و پيروان مكتب ولايت مىدهد، اين آيه را نيز تلاوت مىفرمايد؛ چون چنانكه گفته شد، مفهوم آيه، اختصاص به عصر موسى و فرعون ندارد و عام و كلى است و ظاهرترين مصداق اين آيه در تاريخ همان انقلابى است كه{ - از عالىترين بيانات راجع به اين سنت و وعده الهى و فلسفه تاريخ، بيانات حضرت زينب 3 است كه در خطبه تاريخى و بى نظير كه در مجلس يزيد انشا فرمود، تذكر داد.
در اين مجلس كه با برنامه و تشريفات بسيار جبارانه و مستكبرانه ترتيب يافته و وحشت و رعب آن، دل افراد عادى را مىلرزاند و توانائى سخن گفتن را از آنها مىگرفت، ابراز مخالفت و توبيخ و سرزنش و تحقير يزيد و اعلان رسمى محكوميّت و انقراض حكومت او كه خطر اعدام فورى داشت، از جانب يك نفر خانم اسير و داغ ديده و مصيبت ديده، از معجزات بود.
چنانكه آن بلاغت و از قرآن مجيد الهام گرفتن، سنجيده و به سامان گفتن، يزيد و چاپلوسان دربارى و مزدوران خود فروخته دستگاه را تحت تأثير قرار دادن، كرامت و حقانيّت اسلام و اهل بيت را اثبات نمودن، ستمگران و مستبدان را حقير و پست شمردن، آن پيشگوئيها و خبر از آينده دادن و متلاشى شدن نظام يزيدى گفتن كه هر جامعه شناس و روانشناس را مات و متحير مىسازد، از معجزات است. اگر كسى در اين اعجاز ترديد دارد، به او پيشنهاد مىكنيم و از تمام بلغا و سخنوران ماهر مىخواهيم كه از اين خطبه تاريخى و سخنان عقيله قريش، خطبهاى كوبندهتر، قاطعتر، محكوم كنندهتر و مناسبتر با آن مجلس و موقف انشا نمايند.
الحق اين خطبه از نشانههاى درخشان جلالت، حقيقت، فضيلت و عظمت اهل بيت رسالت است، و از خدا مىخواهم كه شرحى بر اين خطبه بنگارم و به افتخار خدمتى به آن حضرت سرافراز گردم.
در اين خطبه قانون و سنت و وعده تخلف ناپذير الهى (وبه اصطلاح بعضى، فلسفه تاريخ) را زينب مطرح ساخته و در موقعى كه به حسب ظاهر همه چيز تمام شده و بسيارى مأيوس و نااميد و تسليم وضع حاكم مىشوند و يزيد بر اوضاع مسلط گرديده، در نهايت استبداد و استعباد سلطنت مىنمايد، طرفداران حق و حزب حق و شيعيان اهل بيت را از يأس و نااميدى نجات مىدهد و اهل بيت و هدفها و مقاصدشان را فاتح و پيروز، و بنى اميه و حزب استعبادگر را مغلوب و شكست خورده معرفى مىفرمايد و اعلام مىكند كه از كرامت اهل حق چيزى كم نشد و بر اهل باطل چيزى افزوده نگشت و هر چه يزيد كوشش و تلاش كند و اهل حق را بكشد و از ميان بردارد و بر كيد و كينه و ستمگرى بيفزايد، نمىتواند ارتجاع و ارتداد جاهليّت را تجديد كند و از پيشرفت انقلاب اسلام جلوگيرى نمايد و نور خدا را خاموش سازد. آرى، زينب به آينده درخشان اسلام و اهل بيت و آثار نجات بخش انقلاب برادرش حسين 7 صد در صد اطمينان داشت و مىدانست راهى را كه برادرش رفته است راه خدا، راه حق و راه تاريخ است.
در كربلا روز يازدهم محرم، در آن هنگامى كه او را به اسارت عازم كوفه كرده بودند و ابدان پاك شهداى راه حق روى زمين افتاده بود، همين خبر را مىداد و آينده را مىديد.
در مجلس يزيد نيز با همين منطق محكم، مجلس را قبضه كرد و يزيد را چنان كوبيد و در آن دادگاه تاريخ، چنان محكوم كرد كه يزيد نتوانست يك كلمه از خود دفاع نمايد، يا آنكه غيظ و خشم خود را با تصميم جنايت ديگر فرو بنشاند.
اينك اين قسمتى از خطبه را كه خطاب به يزيد است بخوانيد و در معنى انتظار، تأمل فرمائيد:
ثم كد كيدك واجهد جهدك فواللّه الذي شرفنا بالوحي والكتاب والنبوة والانتخاب لاتدرك أمدنا ولا تبلغ غايتنا ولا تمحو ذكرنا ولا يرخص عنك عارنا = پس تمام مكر و حيلهات را بكار گير و تمام كوششت را انجام ده، كه قسم به خدائى كه ما را مشرف به وحى و كتاب و نبوت و انتخاب نمود هرگز نمىتوانى عمق و نهايت ما را درك كنى و ذكر و ياد ما را محو نمايى، و آن عارى كه بر ما وارد نمودى از تو زدوده نخواهد شد. (احتجاج طبرسى، چاپ بيروت، ص309).
و به اين قاعده الهى و قانون تاريخ، شخص امام 7 نيز در ضمن جريان نهضت كربلا مكرر تصريح فرمود، كه شرح و تفصيل آن از حدود اين مقاله مختصر خارج است. } به رهبرى حضرت مهدى، قائم آل محمد - عجل اللّه تعالى فرجه - بر پا مىشود. انقلابى كه حتما واقع خواهد شد و خواست خدا و سنت الهى است.
(ولن تجد لسنة اللّه تبديلا ، ولن تجد لسنّة اللّه تحويلا)= «و هركز در سنت خدا، تبديل و تحويلى{ - سوره فاطر، آيه .43} نخواهى يافت».
بنا بر آنچه بيان شد، معلوم مىشود كه انتظار و عقيده به ظهور مهدى 7 فكر و انديشه را چگونه آينده گرا مىسازد و مسلمان را براى مقاومت، استقامت، پايدارى، مبارزه با باطل و جهل و فساد، آماده و مصمم مىكند و او را با اين فلسفه مهم تاريخ در ضمن اصطلاحات دينى و قرآنى كه كاملتر و صحيحتر از هر منطق ديگر بازگو كرده است، آشنا مىنمايد.
انتظار عامل مبارزه با فساد و انحراف
(ياأيها الذين آمنوا إن تطيعوا الذين كفروا يردوكم على أعقابكم فتنقلبوا خاسرين بل اللّه مولاكم وهو خير الناصرين)= «اى كسانى كه ايمان آوردهايد، اگر از كفار فرمان ببريد، شما را به عقب (كفر و جاهليت) بر{ - سوره آل عمران، آيه149 - .150} مىگردانند، پس شما زيانكار مىگرديد؛ بلكه خداوند مولى و صاحب اختيار شما است و او بهترين يارى كنندگان است».
(انّ الذين ارتدوا على أدبارهم من بعد ما تبين لهم الهدى الشيطان سوّل لهم وأملى لهم)= «به درستى آنان{ - سوره محمد، آيه .25} كه به عقب برگشتند (مرتجع شدند) بعد از آنكه هدايت بر ايشان آشكار گشت، شيطان اين كار (ارتجاع) را بر ايشان بيار است، و خدا آنها را (براى امتحان و اتمام حجّت) مهلت داد».
«الأئمة بعدي إثنا عشر تسعة من صلب الحسين والتاسع مهديهم».
{ - منتخب الاثر، ف1، ب7، ح2، 106 حديث ديگر به اين مضمون. } پيامبر اعظم 9 فرمود:
امامان بعد از من دوازده نفرند، نه نفر آنها از فرزندان حسين 7 مىباشند و نهمين آنها مهدى 7 است.
قال رسول اللّه 9 :
«لو لم يبق من الدهر الا يوم ، لبعث اللّه رجلا من أهل بيتي يملأها عدلا كما ملئت جورا».
{ - منتخب الاثر، ف2، ب1، ح .4} : رسول خدا 9 فرمود:
اگر باقى نماند از روزگار مگر يك روز، البته خدا بر مىانگيزد مردى از اهل بيت مرا كه زمين را از عدل پركند، همچنان كه از ستم پر شده باشد.