برخی از اهل سنت میگویند: شما ایرانیها که خلیفه دوم عمر را قبول ندارید، بدانید که او شما را مسلمان کرد؟ پاسخ چیست؟
ایکس – شبهه: اولاً لازم به ذکر است که این شبهه بسیار قدیمی و رایج است و پاسخهای مشروح و مستدلی به آن داده شده است، منتهی می دانند که نسل عوض می شود، لذا هر از چند گاهی دوباره شبهات سوخته قدیمی را مطرح میکنند. ثانیاً بعید است گویندگان اینگونه سخنان اهل سنّت باشند و البته چنین سخنی نیز منطق ندارد. فرض کنیم چنین باشد که میگویند [هر چند که نیست]. فرض کنید فردی وارد زندگی شما شد و شما را با اسلام آشنا کرد و پس از آشنایی و ایمان شما، خودش به کفر گروید و مرتد شد، خب حالا چه باید کرد؟! البته منظور خلیفه دوم نیست، بلکه رد منطق اینگونه استدلالها میباشد.
پس، ابتدا سعی کنید وارد مباحث اختلاف انگیز نگردید. اما در حال و هوای بحث علمی و نیز پاسخگویی به شبههای که به نام اهل سنّت رایج میکنند و سایتهای ضد دین سعی دارند که تا اسلام ما را ناشی از جنگ قلمداد کنند، به نکات ذیل اشاره میگردد:
الف – آنان که چنین میگویند: نه اسلام و قرآن را درست شناختهاند، نه خلیفه دوم و مذاهب اهل سنّت را درست میشناسند و نه ایرانیها را، لذا به خاطر جهلشان به حقایق و واقعیتهای مشهود، متوسل به شعارهای احساسی و تحریک کننده میگردند.
همین که میگوید: «شما ایرانیها»، معلوم است که نه تنها از دین و به ویژه اسلام عزیز اطلاعاتی ندارند، بلکه اهداف سیاسی تفرقهافکنانه را دنبال میکنند، چرا که بسیاری از ایرانیها اهل تسنن هستند و بسیاری از غیر ایرانیهای نیز اهل تشیع هستند. پس مسئله به مذهب بر میگردد و نه به ملیّت.
ب- خداوند متعال در کلام وحی به اشرف مخلوقات و خاتم انبیایش حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله میفرماید: تو فقط یک تذکر دهنده هستی و هیچ تسلطی نداری که کسی ایمان بیاورد و یا نیاورد:
«فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَكِّرٌ * لَّسْتَ عَلَیهِم بِمُصَیطِرٍ» (الغاشیه، 21و22)
ترجمه: پس تذكر ده كه تو تنها تذكردهندهاى * تو بر آنان هیچ تسلطی نداری.
از این رو، اگر چه شرایط زمانی، محیطی، جنگ، صلح، نوع حکومت، شیوه تعلیم و تربیت، امکانات و ...، همه مؤثر هستند، اما نه میتوانند انسان را در پذیرش و انتخاب یک عقیده مجبور کنند و نه میتوانند در رد آن اجباری را تحمیل کنند.
ج – اگر اعتقادات مردم معلول جنگها و حکومتها باشد، فقط نباید شامل ایرانیها گردد، بلکه شامل همه انسانها میگردد، لذا نباید امروزه اکثریت مردم امریکا و اروپا مسیحی باشند، چرا که حضرت مسیح علیهالسلام اهل فلسطین بود و فلسطین نیز هیچ گاه جنگی با غربیها نداشت که غلبه پیدا کند و مردم را مجبور به مسیحی شدن بنماید. و البته اروپاییها و امروزه به اضافهی امریکاییها، چندین دهه است که مردم فلسطین را قتل عام میکنند، اما هیچ مسلمانی در فلسطین مسیحی نشده است.
اگر جنگ اعراب علیه ایران سبب اسلام آوردن مردم ما بود، باید در حمله مغولها بیدین میشدند و در طی سیصد سال اخیر که ایران مستعمره و زیر سلطهی روس، انگلیس و سپس امریکا بودیم، همه مسیحی و یا بیدین میشدند، اما بالعکس ایمان و اسلامشان محکمتر شد!
به راستی یک سؤال دیگر نیز در ذهن خطور میکند که اگر جنگ تنها عامل انتخاب دین است، آن دسته از زرتشتیها، مسیحیها، یهودیها و بیدینهای ایرانی که مسلمان نشدند، در زمان حمله اعراب کجا بودند که این جنگ روی اعتقادات آنها تأثیر نگذاشت؟!
د – نکتهی آخر آن که اگر جنگ را عامل اصلی و منحصر به فرد میدانند، چرا به جای شبهات به محکمات رجوع نمیکنند؟! همه تواریخ اهل تسنن و تشیع و حتی غیر مسلمانان گواهی میدهند که اعراب قومی وحشی، جاهل و بیابانگرد بودند و مکرر با پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله جنگیدند و خلاصه به زور شمشیر علی علیهالسلام تسلیم شده و اسلام آوردند. امروزه شیعیان پیرو همان علی (ع) هستند. آیا دیگران ناراحتند؟!
بخشی از سخنان حضرت فاطمه علیهاالسلام در مسجد:
« ... شما بر کناره پرتگاهی از آتش بودید و مانند جرعهای آب بودید (که به سادگی شما را میتوانستند بنوشند) و آنقدر ضعیف بودید که هر کس طمع به چیزی داشت به سراغتان میآمد و آتش زنهای بودید که بلافاصله خاموش میشد و نمیتوانست جائی را روشن و گرم کند و لگدکوب شدهی روندگان و قدمها (بودید). از آبی که شتران در آن رفته و آن را آلوده میکردند؛ میآشامیدید، از پوست حیوانات و برگ درختان غذا میگرفتید. خوار بودید و مطرود. میترسیدید که مردمان اطرافتان شما را بربایند. تا خدای تعالی محمد صلی الله علیه وسلم شما را نجاتتان داد. بعد از چنین و چنان ( بعد از حوادث زیادی که بر سر حضرت محمد صلی الله علیه و آله آمد.) بعد از آنکه بلاهائی از دست شجاعان کشید و از گرگهای عرب و از سرکشان اهل کتاب هرگاه که آتش جنگ برافروختند خدا خاموشش فرمود.
یا هر هنگام که شاخ شیطان سر برآورد. یا اژدهائی از مشرکین دهان باز کرد. رسول خدا صلی الله علیه و سلم برادرش را در کام اژدها و گلوگاه آن افکند و او هم بر نمی گشت تا آنکه فرق سر آنان را پایمال شجاعت خود می گردانید و آتش آنها را به آب شمشیرش خاموش کرد...»
پس، یک اهل سنّت اگر واقعاً سنّی باشد، مؤمن باشد، اهل تفکر و تأمل و مطالعه باشد، به جای اختلافافکنی که فقط به نفع دشمنان جهان اسلام و تمامی مسلمین است، به خلیفهی چهارم خود تأسی میکند. آیا اهل سنت یعنی فقط خلیفه دوم؟! چرا خلیفه اول یا سوم نه؟! چرا به آخرین خلیفه تأسی نکنند، مگر پس از او خلیفه دیگری هم آمده است؟!
منبع:شبهات
در پایان لازم است به تاریخ اسلام و اسلام در ایران نظر انداخته و مطالعه کنیم تا ببینیم که مردم ایران با عشق به اسلام ایمان آوردند یا با زور و شمشیر. اگر برویم و مطالعه کنیم خواهیم دید که عشق به آموزه های اسلامی و عشق به اهل بیت و امام علی و فرزندانش علیهم السلام مهمترین دلیل مسلمان شدن ایرانی هاست.