ما به لغزش های معنوی گرفتار می شویم، ولی خوبان و صالحان نه، آنان در راه ایمان و طاعت، ریاضت ها کشیده و مجاهدت ها کرده اند؛ از این رو با حفاظت فرشتگان از خطرات معنوی مصون هستند؛ ولی ما چون نه ریاضتی داریم و نه کوششی و در لفظ ادعای ایمان و طاعت می کنیم، همواره در دام تهدیدات و اغوائات شیطانی گرفتاریم.
فارس:باید انسان مراقب باشد که دچار گناه و آلودگی نشود؛ زیرا گناه او را از فرشتگان حفظ کننده دور ساخته و قدم به قدم به ضلالت فکری و عقیدتی می کشاند! اگر این امر برای آدمی اتفاق بیفتد، معلوم نیست بتواند دوباره به راه برگردد.
خدواند متعال فرشتگان مختلفی را خلق نموده است و هر گروه را مأمور به امری در جهان خلقت کرده است، و انسان ها هر کدامشان فرشتگان مخصوصی دارند که وظایف خاصی را نسبت به انسان به عهده دارند عده ای در دنیا و عده ای در آخرت قبلا طی مقالاتی به معرفی تعدادی از ایشان پرداختیم که مثلا در آخرت مأمور به عذاب در جهنم یا خدمت رسانی در بهشت هستند . همینطور عده ای دیگر را با عنوان " فرشتگان نگهبان" معرفی کردیم که مراقب امور دنیوی ما هستند و جان ما را از بسیاری خطرات حفظ می کنند تا موعد مرگمان شود.
این فرشتگان نگهبان خود به دو دسته تقسیم می شوند که عده ای را گفتیم امور دنیوی و مادی ما را مواظبت می کنند و عده ای مواظب امور معنوی و عبادی ما هستند که در این قسمت با آن ها آشنا می شویم و إن شاء الله در قسمت بعد به چگونگی انجام وظیفه ایشان می پردازیم .
آیا تاکنون اندیشیده اید که چرا خیلی از افراد بر صراط مستقیم ماندند و برخی از این راه منحرف شدند؟ یا چرا جمعی از مۆمنان بر پای ایمان خویش استوار ماندند و برخی دیگر به گمراهی های گوناگون و شقاوت های مختلف افتادند؟ چرا جمعی می روند و جمعی می مانند؟ چرا گروهی ثابت اند و دسته ای به شقاوت های عملی و عقیدتی دچار می شوند؟ چرا برخی حتی پس از برزخ و مرگ نیز در راهند و بعضی دیگر از هنگام احتضار و پس از آن از راه خارج می شوند؟
حقیقت آن است که در راه ماندگان، تحت لوای فرشتگان حفظ کننده هستند که آنان را از خطرات حیات معنوی و باطنی ایمن می سازند؛ اما از کسانی که در راه بوده و از آن خارج شده اند؛ از لوای ملائکه حفظ حیات اخروی بیرون آمده اند! این گروه از ملائکه مۆمنان حقیقی را در دنیا، برزخ، قیامت و مواقف حشر، از خطرهای عملی، فکری و عقیدتی حفظ میکنند.
دلایل قرآنی
آیه ی ذیل به خوبی نشانگر وجود چنین فرشتگانی است:(لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَینِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یحْفَظونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ وَ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سوءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ مَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ)؛ «برای او فرشتگانی است که پی در پی او را به فرمان خدا از پیش رو و از پشت سرش پاسداری می کنند. در حقیقت خدا حال قومی را تغییر نمی دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند و چون خدا برای قومی آسیبی بخواهد، هیچ برگشتی برای آن نیست و غیر از او حمایتگری برای آنان نخواهد بود».
این آیه علاوه بر آنکه از وجود فرشتگان حفظ کننده خبر می دهد، بر این نکته نیز تأکید می کند که این مراقبت و حفاظت، تا زمانی است که آدمی وضع خویش را تغییر نداده و بکوشد تا در راه مستقیم باشد. امّا اگر به سوی ضلالت و شقاوت گرایش داشته و وضعیت ایمان خود را به گمراهی مبدّل سازد، دیگر این حفاظت و مراقبت نخواهد بود و معلوم نیست عاقبت انسان به کجا خواهد انجامید! بنابراین، حفظ الهی از طریق فرشتگان حد و مرز دارد؛ ولی این حدود تا کجا و کدام است؟
ایمان و طاعت؛ مرز حفظ
با استفاده از معارف قرآنی و روایی، معلوم می شود که «ایمان و طاعت» حدود این حفاظت است؛ یعنی تا زمانی که معامله انسان با خدا درست بوده و ایمان آورده باشد و به لوازم آن عمل کند، در حفظ است. اما اگر از مسیر ایمان و طاعت خارج شود، به هر اندازه که از آن خارج شده و به هر مقدار که از این مسیر دورتر گردد، به همان میزان حفظ کمتر می شود و اگر به کلی از این مسیر کناره گیرد، دیگر هیچ حفظی وجود نخواهد داشت.
بر این اساس ما به لغزش های معنوی گرفتار می شویم، ولی خوبان و صالحان نه، آنان در راه ایمان و طاعت، ریاضت ها کشیده و مجاهدت ها کرده اند؛ از این رو با حفاظت فرشتگان از خطرات معنوی مصون هستند؛ ولی ما چون نه ریاضتی داریم و نه کوششی و در لفظ ادعای ایمان و طاعت می کنیم، همواره در دام تهدیدات و اغوائات شیطانی گرفتاریم.
به این آیه دقت کنید: «یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فى الحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ فى الآخِرَةِ وَ یُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِینَ وَ یَفْعَلُ اللَّهُ مَا یَشاءُ» (ابراهیم، آیه 27)«خدا کسانی را که ایمان آوردهاند در زندگی دنیا و در آخرت با سخن استوار ثابت می گرداند و ستمگران را بی راه می گذارد، و خدا هر چه بخواهد انجام می دهد».
خداوند متعال در این آیه، این حقیقت ژرف را بازگو می کند که او کسی را که ایمان آورده و در ایمان خود ثابت قدم باشد - یعنی عمل صالح داشت - از خطرات، ترس ها، اضطراب ها و تهدید ها - هم در دنیا و هم در آخرت (برزخ و قیامت)- به وسیله گروهی از ملائکه الهی در راه ایمان و اعتقاد تثبیت خواهد کرد. امّا کسانی را که به خویش ظلم کرده و از ایمان و عمل صالح دوری جویند، در مسیر ضلالت قرار می دهد. تعبیر «یفعل الله ما یشاء» نیز اشاره به این دارد که اگر کسی قدم از صراط مستقیم بیرون گذاشت، دیگر معلوم نیست حفظ شامل حالش شود و دوباره برگردد و یا اینکه به طور کل راه هدایت بر او بسته شود.
عیاشی در تفسیر آیه فوق دو روایت نقل کرده است:
1. «امام صادق(علیه السلام) فرمود: شیطان در هنگام مرگ مردی از شیعیان و دوستان ما از راست و چپ او به سراغش آمده تا او را از مسیر خود (اصول فکری و اعتقادی اش) خارج کند. پس خدا نمی گذارد که شیطان این کار را انجام دهد [و این منع و نگذاشتن به وسیله فرشتگان حفظ کننده است]؛ از این رو خداوند متعال فرمود: خدا کسانی را که ایمان آورده اند، در زندگی دنیا و در آخرت با سخن استوار و ثابت می گرداند». (به نقل از: المیزان، ج12، ص 64)
2. «زراره و حمران و محمدبن مسلم از امام باقر و امام صادق(علیه السلام) نقل کرده اند: هنگامی که مرد در قبرش قرار می گیرد دو ملک - یکی از جانب راست و دیگری از جانب چپ - بر وی حاضر می شوند و شیطان [نیز در آنجا] در برابرش قرار دارد [تا او را اغوا کند]، چشم هایش مانند مس گداخته است، [به او از سوی فرشتگان] گفته می شود: تو چه می گویی در خصوص مردی که در میان شما ظاهر شد و گمان می کرد که پیامبر است؟ (همان، ص 64 و 65) شخص مرده] ناراحت شده و وحشت خاصی برایش پیش می آید.
پس اگر مۆمن بود [و تحت حفظ ملائکه قرار داشت] می گوید: محمد رسول خداست؛ پس در این هنگام گفته می شود: آرام گیر [به صورتی که] هیچ گونه ناراحتی در این آرامش نداشته باشد و عالم او [در برزخ و] قبر وسعت داده می شود به اندازه ی نه زراع و جایگاه خویش را در بهشت می بیند. این همان گفتار خداوند است: «خدا کسانی را که ایمان آورده اند، در زندگی دنیا و آخرت با سخن استوار و ثابت می گرداند». و اگر [مرده] کافر بود[و] فرشتگان به او گفتند: [تو در خصوص] این مردی که در میان شما ظاهر شد و می گوید رسول خدا است [چه می گویی] پس می گوید: نمی دانم [در این هنگام] میان او و شیطان خالی گذاشته می شود».
اگر انسان در مسیر ایمان و طاعت قرار داشت، تحت حفظ ملائکه الهی بوده و از خطرات و لغزش ها مصون خواهد بود؛ ولی اگر در خط ایمان و طاعت محض نبود، معلوم نیست که تحت حفظ فرشتگان باشد! ممکن است در زمانی عنایت خاص خدا، مشمول حال او شد، و به راه برگردد و امکان دارد چنین عنایتی به او هرگز نشود و از خطرها و تهدیدها ایمن نباشد.
کسی را که ایمان آورده و در ایمان خود ثابت قدم باشد - یعنی عمل صالح داشت - از خطرات، ترس ها، اضطراب ها و تهدید ها - هم در دنیا و هم در آخرت (برزخ و قیامت)- به وسیله گروهی از ملائکه الهی در راه ایمان و اعتقاد تثبیت خواهد کرد. امّا کسانی را که به خویش ظلم کرده و از ایمان و عمل صالح دوری جویند، در مسیر ضلالت قرار می دهد.
اگر انسان گناه کند، راه را برای آلودگی بیشتر هموار می سازد و در این صورت خود را دچار شقاوت عملی کرده و از قلمرو حفظ ملائکه الهی خارج می گردد! اگر این گناه تداوم یابد، ممکن است انسان به شقاوت فکری و قلبی نیز فرو غلتد و از ناحیه ی عقاید نیز گمراه شود؛ به حدّی که فرشتگان حفظ کننده قلب و فکر او را از اعوجاجات و انحرافات تنها گذارند و فقط شیطان و القائات شیطانی بر جانش حاکم شود !
به هر روی باید انسان مراقب باشد که دچار گناه و آلودگی نشود؛ زیرا گناه او را از فرشتگان حفظ کننده دور ساخته و قدم به قدم به ضلالت فکری و عقیدتی می کشاند! اگر این امر برای آدمی اتفاق بیفتد، معلوم نیست بتواند دوباره به راه برگردد.
قرآن درباره ی اینکه گناه و تداوم آن، انسان را به انحراف فکری می کشاند می فرماید: «ثُمَّ کانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَساءُوا السُّوءی أَن کذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَ کانُوا بهَا یَستَهْزِئُونَ» (روم، آیه ی 10)«آن گاه فرجام کسانی که بدی کردند [بسی] بدتر بود [زیرا] که آیات خدا را تکذیب کردند و آنها را به ریشخند می گرفتند». اینان ابتدا گناه کردند؛ ولی تداوم گناه آنها را به اعواجاج فکری کشاند و دچار قساوت قلب کرد؛ به صورتی که به کفر و تکذیب و استهزا و نفی منجر شد.
همچنین قرآن درباره ی خروج انسان از تحت حفظ ملائکه ی الهی و حاکمیت شیطان بر دل و جان او می فرماید: (إِنَّ الَّذینَ ارْتَدُّوا عَلی أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَی الشَّیْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلی لَهُمْ) (محمد ، آیه ی 25). «بیگمان کسانی که پس از آنکه [راه] هدایت بر آنان روشن شد [به حقیقت] پشت کردند، شیطان آنان را فریفت و به آرزوهای دور و درازشان انداخت».
بر این اساس که ابتدا ایمان داشتند و فکرشان به حقایق رسید؛ ولی سپس به آن حقایق پشت کردند - از آنجا که ملائکه حفظ کننده از آنان دور و جدا شدند - شیطان با اغوائات خود آنان را گمراه می کند. این گمراهی در حدی است که آنان در دام آرزوهای واهی افتاده و دیگر نمی توانند حقایق را بشنوند و بفهمند؛ مانند منافقان که خداوند بر قلب آنان مهری نهاد که دیگر نه فکرشان کار می کرد و نه فهمشان. (منافقون (63) آیه) پس «ایمان و طاعت» مرز و حد حفاظت ملائکه و عدم آن است .
منبع : کتاب ملائکه؛ آیت الله شیخ محمد شجاعی