ماه رجب المرجب، ماه استغفار و شست وشوي گناهان است و ماه شعبان المعظم ماه پوشيدن لباس تقواست كه مي خواهيم بعد از آن به مهماني ماه مبارك رمضان برويم، «دعيتم فيه الي ضيافه الله»(5)
ضجه هاي جهنم از اهل ريا
آيت الله روح الله قرهي
يكي از جاهاي بسيار دردناك براي انسان ها، دوزخ است. در باب نار و دوزخ نكاتي تبيين شده است كه انسان وحشت مي كند.
سيدرضي، آن كه نهج البلاغه را جمع آوري كرده است، چه نكته بسيار عجيبي را راجع به جهنم بيان مي فرمايند. ايشان مي فرمايند: هر موقع آيات و روايات جهنم را مرور كردم، گرچه حقايقش بيش از آن است كه انسان مي خواند، اما نبود كه بدنم نلرزد، حتي گاه به واسطه آن خواندن، مدهوش مي شدم!
نه تنها ايشان، بلكه بسياري از اولياء الهي، بزرگان و اعاظم بيان كرده اند: وقتي خصوصيات جهنم و اهل نار را مي خواندند و مي شنيدند، طاقت نمي آوردند.
آيت الله سيدابوالحسن اصفهاني فرمودند: من كمتر راجع به جهنم مطالعه دارم. سؤال كردند: چطور؟ فرمودند: اين مطالب به قدري وحشتناك است كه مي ترسم مرور حالات جهنم، من را دچار وحشت كند!
عجيب است يك قسمي هستند كه اهل جهنم از دست آن ها ناله مي زنند. ديگران از آتش جهنم هراسناك هستند و آن ها كه در آتش جهنم رفته اند، ضجه ها، ناله ها و فغان ها دارند.
يكي از مطالبي كه راجع به شياطين جن بيان كرده اند، اين است كه آنها مي سوزند، اما خودشان عاملان عذاب در جهنم هستند.
در روايات بيان مي شود: اگر كوچك ترين ضجه هاي اهل جهنم به گوش اهل تقوا در بهشت پروردگار عالم بخورد، مدهوش مي شوند؛ يعني بقدري ضجه هاي وحشتناكي در جهنم هست كه با اينكه اهل جنت نمي بينند در جهنم چه خبر است، اما وقتي آنها را مي شنوند، مدهوش مي شوند!
مسبب فرياد آتش جهنم!
اما عجيب است در روايات داريم، جهنم با اين حال وحشتناكش، از يك قشر ناله مي زند و ضجه مي كند و آن اهل ريا هستند. حال بد رياكاران عالم عامل مي شود كه هم جهنم و هم آنهايي كه خود در جهنم هستند و ضجه مي زنند، به واسطه اين اهل ريا، ضجه مضاعفي داشته باشند.
پيغمبر اكرم(ص) بيان مي فرمايند: «ان النار و اهلها يعجون من اهل الرياء»(1) به درستي كه دوزخ و اهل دوزخ از اهل ريا ضجه مي زنند و فرياد برمي آورند- «يعجون» يعني فريادي از عمق وجود؛ لذا «ان النار و اهلها يعجون» يعني آتش و اهل آتش از عمق وجودشان ناله مي زنند.
«فقيل يا رسول الله و كيف تعج النار» از حضرت سؤال شد: يا رسول الله! ناله و فرياد و فغان جهنم چگونه است؟ چطور آتش عذاب الهي، ضجه و فرياد مي زند؟ يا به تعبير ديگر، مگر اهل نار چه كرده اند كه عامل براي فرياد و فغان جهنم مي شوند؟
«قال من حر النار يعذبون بها»- خيلي دردناك است! اين روايت به تعبير آيت الله قاضي آن عارف بزرگوار، يكي از روايات سخت است- نبي مكرم(ص) مي فرمايند: به خاطر حرارت بيش ازحد عذاب اهل ريا، آتش جهنم داد مي زند! ديديد گاهي وزنه بردارها براي اينكه نفسي بگيرند، فريادي مي زنند و فغاني سرمي دهند تا آن وزنه را بردارند. بعضي از بزرگان در اين زمينه هم همان تمثيل را زدند و گفتند: مثلش، مثل كسي است كه بخواهد وزنه سنگيني را بلند كند، نمي تواند، تلاش مي كند و آخر فريادي مي زند.
مي فرمايند: آتش جهنم و اهلش - آن هم جهنم، با آن توصيفاتي كه كرديم و اين مطالبي كه از اول بحث تا به اينجا عرض كرديم كه بعضي ها گفتند: حتي نمي توانند رواياتش را بخوانند- به فرياد در مي آيند و ناله و فغان سر مي دهند از اهل ريا.
ظاهراً جهنم بايد براي اهل ريا بيشترين حرارت و بيشترين قوت و قدرتش را خرج كند. لذا جهنم به صدا و فرياد درمي آيد كه بايد در حرارت خودش، توليد مضاعف كند.
عذاب معذب!
حرارت جهنم چيست؟ در اين زمينه فقط نكته اي را عرض مي كنم، گفته اند: اگر قطره اي از آتش جهنم بر آسمان ها و زمين بريزد، همه چيز ذوب مي شود. حال، چيست آن آتش كه يك قطره اش آسمان ها و زمين را ذوب مي كند؟! معلوم مي شود قدرت بسيار عجيبي در سوزاندن دارد كه يك قطره اش اين گونه است. حالا اگر انسان دراين آتش بيفتد، چه از او مي ماند؟!
در اين زمينه رواياتي در نزهت النواظر مرحوم آيت الله حاج شيخ عباس قمي وجود دارد كه مي فرمايند: فردي كه در جهنم است، هفتاد سال معذب است و طول مي كشد بالا بيايد. تازه وقتي بالا مي آيد، دوباره يك ضربه مي زنند و مجدد هفتاد سال معذب است
آن وقت اين جهنم خودش از اهل ريا، آن هم به خاطر گرماي آتشي كه رياكاران با آن عذاب مي شوند، به ناله و فرياد درمي آيد! چقدر ريا بد است.
براي همين است كه انسان بايد در همه اعمال خود مراقب باشد و ببيند جدي براي خداست يا خير. اگر براي خداست، اگر عالم ببينند، عيبي ندارد اما اگر براي غير خداست، شريكي در عمل خود قرار داده و بايد بترسد از اين كه به عذابي معذب شود كه آن عذاب به آن، معذب مي شود؛ يعني به آتش جهنمي معذب مي شود كه آن آتش جهنم از عذاب او معذب مي شود. آن چيست كه آتش جهنم هم صدايش درمي آيد؟! بيچاره كننده است! هلاك آور است! با انسان چه مي كند؟! براي همين به ما گفتند مواظبت كنيد.
حالت چهره رياكار در قيامت
شقوق ريا تبيين شده است كه يك مورد آن شهرت طلبي است. پيغمبر اكرم (ص) بيان فرمودند: «من قرأ القرآن يريد به السمع و التماس شيء لقي الله عز و جل يوم القيامه و وجهه مظلم ليس عليه لحم و زجه القرآن في قفاه حتي يدخله النار و يهوي فيها مع من يهوي»(2)- اين روايت يكي از حالات ريا را تبيين مي كند- حضرت فرمودند: هر كس براي شهرت طلبي و اينكه آوازه اش به گوش ديگران برسد و براي به دست آوردن چيزي (يعني خداي ناكرده دين و قرآن به عنوان ممر درآمد او باشند)، قرآن بخواند، وقتي روز قيامت به ديدار پرودگار عالم مي آيد، صورتش گوشت ندارد (يعني يك اسكلت خالي است).
پس دليل اين كه جهنم از اين اهل ريا ناله مي زند، اين است: چون وقتي عمل براي غيرخدا شد، ولو به صورت ظاهر، زيبا هم باشد، اثر وضعي آن در اهل حقيقت- كه جهنم اهل خودش را مي شناسد- اين است كه آن صداي خوش، ديگر خوش نيست و براي همين است كه جهنم هم به صدا درمي آيد.
در باب حشر انسان ها در قيامت، حالات مختلفي وجود دارد. يكي به چهره خود انسان مي آيد؛ يعني معلوم است او انسان طاهر، پاك و الهي بوده است. چهره يكي، چهره انسان است، اما دو شاخ در روي سر دارد- كه در روايات توضيح داده اند كه چه خصلتي باعث شده اينطور شوند- بعضي هم هستند كه با اينكه چهره انساني دارند اما پوزه شان، مثل پوزه سگ است- اولياء خدا روايات و مطالبي را براي ما تشريح كردند و اوصافي را در اين باره گفتند كه وحشتناك است! يكي هم همين است كه پيامبر(ص) مي فرمايند: بدن رياكار گوشت دارد، حركت مي كند اما صورتش گوشت ندارد؛ يعني استخوان خالص و اسكلت است!
شهرت؛ دردناكترين لحظه اولياء
بعد حضرت در ادامه مي فرمايند: «و زجه القرآن في قفاه حتي يدخله النار و يهوي فيها مع من يهوي»، همين طور كه اين شخص رياكار دارد مي آيد، قرآن كريم مدام پس گردن او مي زند؛ چون قرآن را با صداي خوش ولي براي ريا خواند كه به ديگران بگويد: ببينيد من هم هستم! انسان بايد خيلي مواظب باشد.
آن قدر قرآن پس گردنش مي زند تا اينكه در آتش جهنم داخل شود- به نظر بعضي از بزرگان و اولياء خدا، اولين ضجه اي كه زده مي شود، همين جاست كه جهنم ناله مي زند!
آيت الله مولوي قندهاري، آن كنز خفي الهي، نكته بسيار عالي را بيان فرمودند. ايشان فرمودند: موقعي كه خدا مي خواهد اوليائش را امتحان كند، گاهي آنها را به شهرت مبتلا مي كند. لذا دردناكترين لحظه براي اولياء خدا همان لحظه شهرت است.
آنها به قدري مخفي بودن و عشق بازي با پروردگار عالم را دوست دارند كه مي خواهند تمام اعمالشان بين خودشان و خداي خودشان باشد، طوري كه هيچ احدي از حال آنها باخبر نباشد؛ يعني يك عشق بازي حقيقي بين خودشان و پروردگارشان دارند. لذا آن لحظه اي كه مشهور مي گردند، چنان ناله و فغان مي كنند- ولو ابتلا و امتحان الهي است- كه از هيچ چيز ديگر ناله و فغان نمي كنند؛ چون مي ترسند يك موقعي همان شهرت عامل براي ريا شود!
هشداري براي اهل مسجد!
روايت ديگري راجع به حالات اهل ريا در دوزخ بيان مي كنند كه انسان به شدت وحشت مي كند. پيامبر عظيم الشان(ص) مي فرمايند: «انه يأمر الله عز و جل بر جال الي النار فيقول لمالك قل للنار لا تحرقي لهم أقداماً فقد كانوا يمشون الي المساجد و لاتحرقي لهم أيدياً فقد كانوا يرفعونها الي بالدعاء فيقول مالك يا أشقياء فما كان حالكم فيقولون كنا نعمل لغير الله فقيل لنا خدوا ثوابكم ممن عملتم له»(3) -اين روايت توصيفي براي ما مسجدي هاست. بسيار وحشتناك و دردآور است! بايد مواظبت و دقت كنيم-
مي فرمايند: وقتي افرادي را به آتش مي افكنند، امر پروردگار به مالك دوزخ اين است كه به اين آتش بگو: پاهاي اينها را نسوزاند؛ چون با اين پاها به مسجد مي رفتند، دست هايشان را هم نسوزاند، چون اينها دست هايشان را به سوي من براي دعا بالا مي بردند، زبان آنها را هم نسوزاند چون با آن قرآن را بسيار تلاوت مي كردند
مدام اينها را مي گويد، نهايتاً آتش تعجب مي كند كه خدايا! اين را آوردي اما مي گويي پايشان را نسوزانم، دستشان را نسوزانم و...!
لذا نوع سوختن آن ها متفاوت است. صاحب جهنم به آن خطاب مي كند: اي اشقياء! چه كرديد؟ شما چه حالي داشتيد؟ چرا ذوالجلال و الاكرام اين طور امر مي كند كه پاهاي شما را نسوزانم، دستانتان را نسوزانم، زبانتان را نسوزانم و...؟! اين چه حالي است؟!
مي گويند: «كنا نعمل لغير الله» ما عمل كرديم براي غير خدا. «فقيل لنا خذوا ثوابكم ممن عملتم له» پس به ما گفته شد: ثوابتان را از آن كسي بگيريد كه برايش عمل كرديد!
پس آنها را به دردناكترين عذاب، عذاب مي كنند. عذاب آنها از طريق مقعد است. آنها به عذابي دچار مي شوند كه ناله و فغان بسياري مي زنند، بعد سالم مي شوند اما مجدد به عذاب دچار مي شوند و چنان فريادي مي زنند كه بيان كردند اهل جهنم از حال اينها به صدا درمي آيند. يعني با اين كه خود آنها هم دارند عذاب مي شوند اما از فرياد اين ها به فرياد درمي آيند. اين چه فريادي است؟!
شاخصه بارز رياكار
يكي از علامات اهل ريا اين است: اهل ريا در خلوت نسبت به اعمال سست هستند. در مقابل ديگران نماز مي خوانند، آن هم چه نمازي! اما در خلوت... به جاي اين كه ضجه، ناله، فغان و خدا خدايشان در خلوت بيش از موقعي كه در عموم است باشد، برعكس است.
اما اولياء الهي اين طور نيستند. اولياء الهي در موقع خلوت چون كساني كه مادر مرده اند، ناله و فغان دارند! من اين نوع افراد را ديده بودم. گرچه سعي مي كردند مخفي از ما باشد، اما ما آنها را پنهاني در دل شب ديده بوديم كه چه فغان مي كردند!
يك موقعي ما با آيت الله مولوي قندهاري، آن كنز خفي الهي از مشهدالرضا مي آمديم، در بين راه دو امامزاده را -ايشان امامزاده ها را خيلي دوست داشتند- زيارت كرديم، تا به قدمگاه رسيديم. شب بود، ايشان فرمودند: شما اينجا باشيد، من مي روم.
من آقا را دنبال كردم. اين پيرمرد، اين چهار پاره استخوان، مثل آن كسي كه فرزندي از دست داده است، چنان حال فغاني داشت و ضجه هايي در آن دل بيابان مي زد كه گويي دارند او را قطعه قطعه مي كنند. حال ايشان، تغيير حال در من به وجود آورد و به اينكه سعي مي كردم خودم را كنترل كنم، فريادي زدم و ايشان متوجه حضورم شدند. مردان خدا اين گونه هستند، چه حال خوشي دارند.
اما از علامات رياكار اين است كه در خلوت اين طور نيست. عوض اين كه دل شب قيام كند، اهل نماز شب خيزي و خلوت با خدا باشد، اما اين طور نيست. در حالي كه خلوت با خدا و عشق بازي با پروردگار عالم براي اهل تقوا بسيار زيبا است!
پس يك شاخصه ريا اين است. هر كس مي تواند در درون خودش فرو برود و ببيند جدي چگونه است. با خود بگويد: آيا من كه دائم دم از اطاعت از خدا و ولي امر مسلمين مي زنم، واقعاً مطيع اوامر خدا و ولي امر مسلمين هستم يا خير. من كه مي گويم اهل عبادتم، ببينم واقعا هستم يا نعوذبالله، اهل ريا هستم.
حتي وجود مقدس حضرت صادق القول و الفعل، امام جعفر صادق(ع) در مورد صلاه مي فرمايند؛ «يجاء بعبد يوم القيامه قدصلي»(4) فرداي قيامت كسي را مي آورند كه نماز مي خوانده است، «فيقول يا رب صليت ابتغاء وجهك» مي گويد: خدايا من نماز خواندم براي رضايت و خشنودي تو. «فيقال له بل صليت ليقال ما احسن صلاه فلان» اما به او گفته مي شود: تو نماز مي خواندي كه بگويند فلاني چه نماز خوبي خواند. بعد خطاب مي شود: «اذهبوا به الي النار» او را به سوي جهنم ببريد!
لذا به خودمان مراجعه كنيم ببينيم جدي اعمالمان براي خدا هست يا خير. براي خدا سخن مي گوييم يا خير، براي خدا قيام مي كنيم يا خير، براي خدا مي نشينيم يا خير، براي خدا خشم مي كنيم يا خير، براي خدا مهرباني مي كنيم يا خير. كدام عمل، ريا نيست؟
خصوصيت اولياء خدا اين است كه همه كارهايشان براي خداست. براي آنها فرقي نمي كند، اگر همه با آنها مخالفت كنند، آنها آن عمل را براي خدا انجام مي دهند؛ اگر همه به آنها، احسنت و بارك الله هم بگويند، باز هم براي خدا انجام مي دهند.
امام(ره) فرموده بودند: اگر همه به من مرگ هم بگويند، با الان كه همه درود مي گويند، براي من يكسان است و فرقي نمي كند.
البته اين امت نشان داد وفادارترين امت هاست. اينكه خود امام فرمودند: حتي در صدر اسلام هم اين امت را نداشتيم، جدي نشان داده شد و بعد از امام هم ديديم كه مردم به امام المسلمين (حفظه الله تعالي) هم وفادار بودند و فرياد مي زدند: «خوني كه در رگ ماست، هديه به رهبر ماست»، اما اين مرد الهي با اين كه دست تكان مي دهد و لبخندي به لب دارد اما در درون خودش مدام به خودش خطاب مي كند: علي! مواظب باش، الان خدا تو را بالا برده است، اما اگر مرگ هم به تو گفتند، بايد براي تو يكسان باشد- به يقين براي من معلوم است كه اين، حال دروني اين مرد خداست.
مردان خدا اين گونه هستند، نه درود، آنها را تكان مي دهد و نه مرگ. مثلا اين كه مردم مدينه حتي جواب سلام وجود مقدس امام مجتبي(ع) را هم نمي دادند و يا اگر جواب هم مي دادند، مي گفتند: «و عليك السلام يا مذل المؤمنين»، فرقي براي حضرت نمي كرد. البته حضرت ناراحت مي شدند اما نه براي خودشان كه چرا به من اين گونه گفتند، بلكه براي اين كه چرا اينها نمي فهمند و در صراط نيستند- اين را يقين بدانيد. من دارم كليدواژه مي دهم- آنها هيچ گاه براي خودشان ناراحت نمي شدند كه چرا به ما اهانت مي كنند، بلكه ناراحت مي شدند كه چرا اينها راه را گم كردند.
پس ما بايد ببينيم چه حالي داريم والا ما را مي برند و گرفتار مي شويم. البته بايد بدانيم بعضي چيزها ريا نيست كه به فضل الهي آنها را هم عرض مي كنيم.
يك كد اصلي به شما بدهم، مخلص كلام در مورد آن چيزهايي كه ريا نيست، اين است: آنچه براي خدا باشد، حتما بدانيد ريا نيست. اين را چه كسي مي فهمد؟ اين را خودمان بهتر از ديگران مي فهميم. هر كس بهتر از ديگري مي تواند تشخيص دهد كه اين براي خداست يا براي نفس است؛ اگر براي خداست چه عالم بفهمند و چه نفهمند، مهم نيست. پس جدي به خودمان مراجعه كنيم.
ماه شست وشوي گناهان
ماه رجب المرجب، ماه استغفار و شست وشوي گناهان است و ماه شعبان المعظم ماه پوشيدن لباس تقواست كه مي خواهيم بعد از آن به مهماني ماه مبارك رمضان برويم، «دعيتم فيه الي ضيافه الله»(5)
اگر مثلا كسي را كه شغلش مكانيكي است، به يك مجلس عروسي دعوت كنند، با همان لباس روغني به مجلس نمي رود، بلكه به منزل مي رود، دوش مي گيرد، خود را مي شويد، بوي تعفن و روغن را از خودش دور مي كند، لباس را عوض مي كند و لباس نو مي پوشد؛ آن وقت به مهماني مي رود. حتي اگر در بين راه، ماشيني رد شود و آب هاي گلي را به لباس او بريزد، با آن لباس به مجلس عروسي و شادي نمي رود، دوباره برمي گردد و مي گويد: با اين لباس زشت است.
حال، پروردگار عالم دارد ما را دعوت مي كند. ماه مبارك رمضان، ماه مهماني خدا و ماه عشق بازي با خدا دارد مي آيد. چه كساني مي توانند در آغوش ماه مبارك بروند؟ كساني كه خودشان را شسته اند، لباس تقوا را پوشيده اند و خوش بو، زيبا و خوش لباس شده اند. ماه مبارك آنها را تا اوج مي برد: «ليله القدر خير من الف شهر» (قدر/3)، اين حال خوش بندگان خداست.
ماه مبارك رمضان را از رجب مواظبت كنيم و از دست ندهيم. روزه هاي اين ماه چقدر زيباست. رجب المرجب آمده است. بياييم با امام زمانمان همگام باشيم. آقاجانمان روزه مي گيرد، ما هم روزه بگيريم، آقاجانمان طلب استغفار مي كند، اما براي من و شما. ما هم استغفار كنيم. بگوييم: خدايا! ما نفهميديم، راه را تشخيص نداديم، حرف تو را گوش نكرديم، حرف قرآنت را گوش نكرديم، حرف پيغمبرت را گوش نكرديم، حرف امامان و اولياء را گوش نداديم، حرف دوستداران و دلسوزانمان را گوش نداديم، گناه، ما را با خودش برد، هوي و هوس، نفس اماره و منيت هاي ما را با خودش برد، گوشمالي پيغمبرت و معصومين و اولياء در ما اثر نكرد
براي همين در ماه مبارك رمضان اين دعاي روز اول ماه را در طول ماه مبارك هميشه بخوانيد: «اللهم اجعل صيامي فيه صيام الصائمين و قيامي فيه قيام القائمين و نبهني فيه عن نومه الغافلين»، «نبهني» يعني بيدار كن. ديديد وقتي مي خواهند آنهايي را كه بيماري صرع دارند و مدهوش مي شود، به هوش بياورند، يك آبي به صورتشان مي زنند و بعد دو سه تا سيلي به آنها مي زنند. «نبهني» يعني همين؛ يعني اي خدا! دو تا سيلي به من بزن و من را گوشمالي بده اما خدا كند اين گوشمالي در ماه رجب باشد و خدا در ماه رجب ما را بيدار كند كه اگر بشود، چه مي شود!
(1) مستدرك الوسائل، ج 1، ص 701، باب 11
2- بحارالانوار، ج 73، ص 563، باب 76
3-بحارالانوار، ج 8، ص 523، باب 42
4- بحارالانوار، ج 69، ص 103، باب 611
5- امالي صدوق، ص 39
منبع:کیهان