خوش ندارم دشنام دهید
وسط دعوا شیرینی که نمی دهند. چیزی هم اگر قرار باشد بدهند، فحش می دهند! همه همین کار را می کنند دیگر. بعضی ها در یک مناظره جدی، بعضی ها در تاکسی ومترو، بعضی ها در دعوای خیابانی وبعضی ها هم وسط یک جنگ واقعی. یک جنگ واقعی مثل صفین.
سربازهای اسلام که می رفتند برای جنگ، بدوبیراه هم می گفتند. چه بسا فقط داشتند جواب دشنام شامی ها را می دادند یا می خواستند رجز بخوانند. جنگ است دیگر. شیرینی که نمی دهند، اقلا فحش را بدهند.
وقتی برگشتند، ابوتراب عصبانی بود. هیچ خوشش نیامده بود. «من خوش ندارم شما دشنام گو باشید. ولی اگر کردههایشان را بازگویید و به یادشان بیاورید که چگونه بودهاند، برای گفتن بهتر است و برای اتمام حجت سزاوارتر. به جای دشنام بگویید خدایا ما و آنان را از کشته شدن برهان وبین ما سازش قرارده و از گمراهیشان به راه راست برسان» (نهج البلاغهخطبه۲۰۶). ابوتراب دشنام را خوش نمی داشت. حتی برای کسانی که روبروی او، روبروی اسلام شمشیر کشیده بودند. او دوست نداشت خودش و یارانش جزو سبابین باشند. حتی اگر به خودش دشنام داده بودند.
معاویه که خلیفه شد، دستور داد بر سر هر منبری سب علی و اولادش گفته شود. برای دورترین نقاط حاکمیت اسلام نوشت تا اگر کسی موعظهاش را با لعن ودشنام علی تمام نکرد، او را از منبر پایین بکشند. به او گفتند تو که به خلافتی که می خواستی، رسیدی، دست از او بردار! گفت: به خدا قسم آنقدر به این عمل ادامه می دهم که کودکان با این روش بزرگ شوند و بزرگسالان با این خوی وروش به پیری برسند، تا دیگر کسی فضیلتی در باره علی(ع)ذکر نکند" ۶۰سال تمام روی۷۰ هزار منبر در سرزمین های اسلام هیچ حرفی بی دشنام به ابوتراب تمام نشد. کودکان پای مجالس وعظ با سب علی(ع) بزرگ شدند، پیرشدند، مردند و کمتر کسی به یاد آورد که رسول خدا(ص) فرموده بود: «به علی(ع)دشنام ندهید، هر که به علی(ع)دشنام دهد، به من دشنام داده و هر که به من دشنام دهد، به خدا دشنام داده است.»
منبع:افکار