مقدس اردبیلی در خواب به مجتهدهاچه گفت؟
نقل مينمايند قافله زوّار به نجف اشرف وارد شد. يكي از اهل قافله به آخوند برخورد و او را نشناخت و تكليف نمود كه رختهاي من كثيف شده ميخواهم كه براي من بشويي؛ او قبول فرمود و جامهها را شست و شوي نمود و آورد.
در آن حال صاحب جامه آخوند را شناخت و مردم توبيخ او بر اين عمل مينمودند و او زبان به معذرت گشاد. آخوند فرمود كه، حقوق برادران مؤمن بر يكديگر زياده از آن است كه جامه او را بشويد، چرا معذرت ميخواهي؟»
(حدائق المقربين، خاتون آبادي (م 1116 ق) نسخه عكسي محفوظ در كتابخانه مرحوم آيةالله مرعشي نجفي؛ اين حكايت همچنين در روضات الجنات، ج 1، ص 198 و الفوائد الرضوية، ص 24 و اعيان الشيعة، ج 3، ص 81 آمده است.)
«نقل نمودهاند از شيخ عالي مقدار شيخ بهاء الدين محمد عاملي (عليهالرحمة) كه فرمود كه، به نجف اشرف رفتم و مبادرت كرده به ديدن آن بزرگوار پيش از آنكه او به ديدن من بيايد. داخل شدم به حجرهاي كه بوريا، فرش آن حجره بود و بعضي از كتب علمي در آن حجره نهاده بود. نشستم در آن حجره و آن كتب را برداشتم و ملاحظه ميكردم. ناگاه مردي آمد و سلام كرد و در پايين حجره نشست. من جوابِ سلامِ او گفتم و گمان كردم كه يكي از خدمه آخوند است.
چون ساعتي گذشت و آخوند نيامد به خاطرم خطور كرد كه مبادا اين مرد آخوند باشد. پرسيدم كه تو چه نامداري؟ فرمود كه، بنده احمد. پس من برجستم و دست او را گرفتم و با او مصافحه و معانقه كردم و معذرت ميخواستم كه چون من شما را ملاقات نكرده بودم، نشناختم. فرمود كه، چرا معذرت ميخواهي؟ من سلام كردم و جواب سلام مرا بر وجه احسن گفتي و فرمودي سلامٌ عليك و رحمةالله و مشغول مطالعه كتاب ديني شدي و اين عمل نزد خدا اَوْلي است از آنكه با من صحبتهاي متعارف بداري.
پس، با او صحبت بسيار داشتم. آخر الامر، آن عالي قدر از آن موضع كه نشسته بود 15 برخاست و ميل كرد به پايين حجره و در آنجا نشست. از سببِ حال پرسيدم. فرمود كه، به خاطرم آمد آن آيه كريمه كه حق تعالي ميفرمايد: « تلك الجنّة أُعِدَّتْ للذين لايُرِيدون عُلُوّا في الأرض و لافسادا والعاقِبَةُ للمتَّقين ».
يعني: اين است بهشت كه مهيّا شده است براي آنان كه نميخواهند علوّ در زمين و نه فساد را و عاقبتِ نيكو از براي پرهيزكاران است. و ميترسم كه نشستن در اينجا كه صدر مجلس اين خانه است، علوّ در زمين باشد.
*
حاج شيخ عباس قمي در كتاب هديةالأحباب چنين نگاشته:
«در كتاب مقامات سيد جزايري نقل است كه مقدس اردبيلي از ساكنان حرم حضرت اميرالمؤمنين عليهالسلام در نجف اشرف بوده و هرگاه مسألهاي بر او مشتبه ميشده در شبها خود را به ضريح مقدس ميرسانيده و جواب ميشنيد، و گاهي بوده كه آن حضرت او را به حضرت صاحب الامر ـ ارواح العالمين فداه ـ حواله ميفرموده، هرگاه آن امام بزرگوار در مسجد كوفه تشريف داشته.
و با اين اعمال خالصه از اغراض دنيويه، بعد از موتِ او، بعضي از مجتهدين او را در خواب ديدند كه با هيأت نيكو و جامه پاكيزه از روضه علويّه بيرون شد. از او پرسيد كه چه عمل، شما را به اين مرتبه رسانيد؟ فرمود كه، بازار اعمال را كساد ديدم يعني عملي كه به درجه قبول رسد خيلي كم است و فرمود: نفع نبخشيد ما را مگر ولايت صاحب اين قبر و محبّت او.
فقير گويد كه، روايت شده از ابن عباس كه وقتي جناب سلمان (رضي الله عنه) را به خواب ديد با حُلَل و حُلي و تاجي از ياقوت پرسيد: اي سلمان! بگو در بهشت بعد از ايمان به خدا و رسول چه عملي افضل است؟ فرمود: چيزي افضل از حبّ علي عليهالسلام و اقتداي به آن حضرت نيست.»
منبع:رجانیوز