برهان اختراع

 

وجود حيوانات، نباتات و آسمان ها به دلالت اختراع، به وجود خدا دلالت دارد

و اين طريق بر دو اصلى كه بالقوّه در فطرت هر بشرى قرار دارد

يكى آنكه اين موجودات اختراع شده اند (زمانى نبوده، سپس بود، شده اند) چنانچه در جانوران و گياهان خود به خود معلوم شده است و همه مى دانند، لذا نيازى به استدلال نيست و قرآن مجيد مى فرمايد

«اِنّ الَّذينَ تَدعُونَ مِنْ دُونِ الله لَن يَخلُقوا ذُباباً وَلَو اجتْتَمَعَوا لَهُ» آن افراد غير خدا كه شما آنان را ندا داده و به كمك مى طلبيد، هرگز نمى تواند مگسى را بيافريند اگر چه همه با هم همكارى نمايند

ما اجسام جمادى را مى بينيم كه پس از جماد بودن، در آن، حيات حادث مى گردد، پس علم پيدا مى كنيم به اين كه كسى حيات را آفريده، و آن را انعام فرموده است، و او خدا است

آسمان ها با اين حركاتى كه در آنهاست كه لحظه اى از حركت آرام نمى گيرد مأمور هستند كه به آن چه در زمين است عنايتى نمايند و مسخر ما هستند، و همين تسخير و مأموريت (به حسب تكوين) از جانب خداست (چون يقين داريم كه از جانب خودشان يا ديگرى كه غير خدا باشد، نيست). اصل دوم اين است كه هر مخترعى اختراع كننده اى دارد.

بنابراين اين دو اصل وجود فاعل و مخترع ثابت مى شود، در برهان اختراع به عدد پديده ها بر وجود خدا دليل داريم.

سپس بعضى از آياتى را كه متضمن بيان اين دو برهان (عنايت و اختراع) مى باشند بيان مى كند.

مى گويد: اما آياتى كه متضمن دلالت بر عنايت مى باشند مانند: «آلم نَجعَل الأرضَ مِهاداً وَالجِبال اَوْتاداً»(1) «آيا زمين را به عنوان قرارگاه، و كوه ها را به منزله ميخ ها، قرار نداده ايم» تا اين آيه «و جَنّاتِ اَلفافاً» «و بوستان هاى بهم پيچيده»، و مثل اين آيه: «تَبارَكَ الَّذى جَعَلَ فى السَّماء بُرُوجاً وَجَعَلَ فيها سِراجاً وَقَمَراً مُنيراً»(2) بزرگوار است آنكه در آسمان برج ها و در آن چراغى (خورشيد) و ماه نوردهنده اى را قرار داد

و مثل اين آيه: «فَليَنظُر الانسانُ اِلى طعامِه» «پس بايد انسان به طعامش نگاه كند» و مانند اين آيات بسيار است. و اما آياتى كه متضمن برهان اختراعند: مانند «فَليَنظُر الانسانُ مِمَّ خُلِقَ خُلِقَ مِنْ ماء دافق»

پس انسان بايد بنگرد كه از چه چيز آفريده شده، از آبى جهنده آفريده شد» و مثل اين آيه: «اَفلا يَنظُرُونَ اِلى الابِل كَيفَ خُلِقَت» پس آيا شتر را نمى بينند كه چگونه خلق شده است؟ و مثل اين آيه: «يا أيّها الناس ضُربَ قتلٌ فاستَمِعوا لَهُ اِنَّ الّذينَ تَدْعُونَ مِن دُونَ اللهَ لَنْ يَخلُقُوا ذُباباً وَلو اجتمعوا له» اى مردم مثلى زده شد پس آن را گوش دهيد به درستى كه هرگز آن افراد غير خدا كه شما آنان را ندا داده و به كمك مى طلبيد نتوانند مگسى را بيافرينند، اگر چه براى آن گرد هم آيند، و مثل اين آيه كه حكايت از قول ابراهيم است

«اِنّى وَجَّهْتُ وَجهى لِلذِى فَطَرَ السَّمواتِ وَالاَرضَ

«بدرستى كه من روى خود را به سوى آن كه آسمان ها و زمين را پديد آورد گردانيدم».

و اما آياتى كه به هر دو برهان (عنايت و اختراع) دلالت دارند نيز بسيار و بلكه بيشتر است از جمله اين آيه است: «يا اَيُّهَا النّاس اعبُدُوا رَبَّكُم الَّذى خَلَقكُم والّذينَ مِن قبلِكُمْ (الى قوله) فَلا تَجعَلوا لله اَنداداً وَاَنتُم تَعلَمون».)

«اى مردم پروردگارتان را كه شما را و آن كسان را كه پيش از شما بودند آفريد، پرستش كنيد. باشد كه شما بپرهيزيد. آن خدايى كه زمين را براى شما گسترد و آسمان را برافراشت و از آسمان آبى فرو فرستاد پس به وسيله آن آب، ميوه ها بيرون آورد تا روزى شما باشد. پس كسى را مثل و مانند او قرار ندهيد در صورتى كه مى دانيد خدا بى مانند است زيرا (اَلَّذى خَلَقَكُمْ وَالَّذينَ مِن قَبلِكُم) اشاره به دلالت اختراع است، و «الّذى جَعَلَ لَكُمْ الأرضَ فِراشاً» بيان دلالت عنايت است.

و مثل آن است آيه «وَآيَةٌ لَهُمْ الارضُ المَيتَة اَحْيَيناها وَاَخرجنا مِنها حِبّاً فَمِنهُ يَأكُلون»(4) زمين مرده، براى آنان نشانه اى است كه آن را زنده مى گردانيم و از آن دانه بيرون مى آوريم پس از آن مى خورند

و مثل اين آيه: «وَيَتَفكَّرُونَ فى خَلْقِ السَّموات وَالأرض رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلا سُبحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَار».

و در خلق آسمان ها و زمين مى انديشند (پس مى گويند) اى پروردگار ما اين را باطل نيافريدى منزّهى تو پس ما را از عذاب آتش نگاه دار

در بيشتر آياتى كه متضمن درس خداشناسى است به اين دو نوع دليل اشاره شده است.

اين راه راستى است كه خدا مردم را از آن به سوى شناسائى خود خوانده است و آنها را به آنچه در فطرتشان براى درك اين معنى هست يادآورى فرموده است (تا اين كه مى گويد) اين دو را، هم راه «خواص» يعنى دانشمندان است و هم راه عامه مردم. فقط اختلاف در تفصيل معرفت است كه عامه بر آنچه مشهود همه است و همه آن را حس مى كنند كه دلائل عنايت و اختراع باشد، اكتفاء مى نمايند و علماء علاوه بر آنچه با حس درك مى كنند با برهان نيز مطالبى ادراك مى نمايند، حتى اين كه، بعضى از علما مى گويند: آنچه از منافع اعضاى انسان و حيوان شناخته شده چند هزار منفعت است (سپس باز هم سخن را در فرق بين معرفت علما و عامه ادامه مى دهد و مى گويد:)

مثل عامّه مثل كسى است كه به مصنوعاتى كه بر چگونگى آنها علم ندارد نظر مى كند و بيش از اين كه آنها مصنوع هستند و صانع دارند چيزى نمى داند، و مثل علماء مثل كسى است كه علم به آن صنعت و خصوصيات و فوائد و چگونگى آن

دارد و شك نيست كسى كه اين گونه علم به صنعتى دارد صانع را بهتر از ديگران مى شناسد

هرشل مى گويد: هر چه دايره علوم وسعت مى يابد ادلّه بر وجود حكمت خالق تواناى مطلق بيشتر مى شود، و علماى طبيعى، فيزيك و نجوم فقط بنيان گذاران معابد علوم هستند كه در آنها خالق عظيم تسبيح مى شود.

لاپلاس مى گويد: قدرتى كه اجرام آسمانى را در منظومه شمسى، مدت و دوران سيّارات را در گرد آفتاب و توابع را در گرد سيارات به نظامى پايدار تا هر وقت بخواهد قرار داده است، امكان ندارد كه به تصادف نسبت داده شود.

ابراهام لينكن مى گويد: من عجب دارم از كسى كه به سوى آسمان مى نگرد و عظمت خلقت را مى بيند و به خدا ايمان نمى آورد

دكتر.ج. كرونين مى گويد: وقتى كه در عالم وجود و اسرار، و عجايب و نظام و دقت و ضخامت، و زيبايى آن تأمل مى كنيم جز اين كه درباره خداى آفريننده بينديشيم چاره اى نداريم.

كيست كه در شب هاى تابستان هنگامى كه هوا صاف است به سوى آسمان بنگرد و اين ستارگان بى نهايت را كه از دور تابانند ببيند و به اين كه اين دستگاه عالم وجود از روى تصادف كور به وجود نيامده است، ايمان نياورده. الخ

اگر بخواهيم كلمات فلاسفه قديم و جديد را ـ در حدودى كه در دسترس داريم ـ در اين موضوع (ايمان به خدا) بنگاريم، نيازمند به آن مى شويم كه كتاب بزرگى در اين باب تأليف كنيم، (خوانندگان عزيز اگر بخواهند مى توانند خودشان به

كتاب هائى مانند كتاب هاى عبدالرازق نوفل، و روح الدين الاسلامى; و اثبات وجود خدا، و قصه الايمان، و موسوعة وحدة الدين و الفلسفه و العلم، و كتاب هاى ديگر مراجعه كنند.) چنانكه مطالعه اين كتاب ها با ترجمه آنها و هم چنين كتاب (العلم يدعو للايمان)، و از همه مهمتر و رساتر دقت در آيات قرآن مجيد، و الهيات نهج البلاغه و احاديث و روايات و دعاهاى وارده از اهل بيت عصمت و طهارت ـ عليهم السلام ـ بهترين وسيله براى دريافت ادله و براهين قطعى بر وجود خدا، و موجب تكميل معرفت است.

  سوره نبأ، آيه 6 و 7 تا آيه 16.

سوره فرقان، آيه 61.

سوره عبس، آيه 24.

سوره طارق، آيه 5.

سوره غاشيه، آيه 17

سوره حج، آيه 73.

2. سوره انعام، آيه 79.

. سوره بقره، آيه 21 و 22.

5 1 1 1 1 1 Rating 5.00 (2 Votes)
GRID LIST
موفقیت
گنج
طلاق
شوهرداری
ازدواج
Thursday, 12 September 2024
الخميس, ۰۸ ربيع الأول ۱۴۴۶
پنجشنبه, ۲۲ شهریور ۱۴۰۳

Please publish modules in offcanvas position.