چند رباعي شيرين امروزي از رباعيات رحمان زارع
آخرين مد
بهترين تيپ لباسم به تن است
به ! نگاه همه امشب به من است
سال ها گفته ، نگفتي يك شب
آخرين مد كه بپوشي كفن است.
مگس و شكلات
او قلب مريض و دامني تر دارد
چنديست نگاه هيز در سر دارد
تا آنكه مگس بنوشد از شيرينيت
خواهد شكلات ! چادرت بر دارد.
دروغ
يك چشمه بيامدي دكان يافت فروغ
از پاقدم خير تو گرديد شلوغ
حالا شدني است سود ده يك بردن
بازار تو بد گونه گرفته است دروغ !
هواي خنك
هر لحظه كني امر شما آقاجان!
تقديم شماست جان ما آقاجان!
امروز هواي شهر گرم است ولي
بگذار خنك شود هوا آقاجان !!
دور زديم
رفتيم هواي كعبه را دور زديم
بازار سراي كعبه را دور زديم
تا گرمي بازار فراهم باشد
هر روز خداي كعبه را دور زديم !
ماشين حساب
از عشق مپرس ، بي جوابست دلم
بيدار نگشته ، خواب خوابست دلم
تا شهر اسير دست بازاري هاست
دفترچه و ماشين حسابست دلم !
شاعر:رحمان زارع