شعر اهل و نااهل / سلمان و كنعان
گشت كنعان نوح چون هالك
نوح رب را بگفت اي مالك
ارحم ابني كز اهل بيتم هست
اَنجه من عذابك المهلك
قال:« كنعانُ ليس من اهلك»
ليس اعماله كَاعمالك
جز عمل نيست منجي ات كنعان
فضل آبا چه سود علي حالك
بي عمل را نمي شود مقبول
يك شفاعت كمثله ذالك
گشت سلمان از آل پيغمبر
چون كه رفت او پي از پي سالك
شاعر:رحمان زارع
در آيات 45 و 46 سوره ي هود ، پس از فرو نشستن طوفان و بر جودي نشستن كشتي ، نوح عليه السلام براي پسرش درخواست عفو و رحمت مي كند كه او از خاندان من است ، اما خداوند در پاسخ آن حضرت مي فرمايد : اي نوح او ( كنعان ) از اهل تو نيست ، زيرا كه عمل او غير صالح است.
وَنَادَىٰ نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾
و نوح [پيش از توفان] پروردگارش را ندا داد و گفت : اى پروردگار من به راستى كه پسرم از خاندان من است و يقيناً وعدهات [به نجات خاندانم] حق است و تو بهترين داورانى .«45»
قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ ۖ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ ۖ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۖإِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٤٦﴾
خدا فرمود : اى نوح ! به يقين او از خاندان تو نيست ، او [داراى] كردارى ناشايسته است ، پس چيزى را كه به آن علم ندارى از من مخواه ، همانا من تو را اندرز مىدهم كه مبادا از ناآگاهان باشى .«46»
و در روايات داريم كه پيامبر اسلام حضرت محمد «ص» سلمان فارسي را از اهل بيت خود دانستند و فرمودند:
« سَلْمانُ مِنّا أَهْلَ الْبَيْتِ. » سلمان، از ما اهل بيت است.(بحار الانوار، ج 10، ص 121)
و همچنين در روايات داريم كه سلمان فارسي در راه رفتن پا بر جاي پاي پيامبر مي گذاشتند .
ارحم ابني( تلفظ: ارحمبني ): بر پسر من رحم كن.
انجه ( تلفظ: انجهو ) من عذابك المهلك:(عذابكلمهلك) از عذاب مهلكت او را نجات بده.
قال كنعان ليس من اهلك: گفت كنعان از اهل تو نيست.
ليس اعماله ( تلفظ: اعمالهو ) ك اعمالك : نيست عمل او مثل عمل تو.
كمثله( تلفظ: ك مثلهي) ذالك:بنابر اين ، به مانند او
