شعر عاشقانه از شفيعي كدكني :در یاد منی حاجت باغ و چمنم نیست

شعر عاشقانه از شفيعي كدكني :در یاد منی حاجت باغ و چمنم نیست

در یاد منی حاجت باغ و چمنم نیست

جایی که تو باشی خبر از خویشتنم نیست

اشکم که به دنبال تو آواره ی شوقم

یارای سفر با تو و رای وطنم نیست

 

این لحظه چو باران فرو ریخته از برگ

صد گونه سخن هست و مجال سخنم نیست

بدرود تو را انجمنی گرد تو جمع اند

بیرون ز خودم راه در آن انجمنم نیست

دل می تپدم باز درین لحظه ی دیدار

دیدار ‚ چه دیدار ؟ که جان در بدنم نیست

بدرود و سفر خوش به تو آنجا که رهاییست

من بسته ی دامم ره بیرون شدنم نیست

در ساحل آن شهر تو خوش زی که من اینجا

راهی به جز از سوختن و ساختنم نیست

تا باز کجا موج به ساحل رسد آن روز

روزی که نشانی ز من الا سخنم نیست

2 1 1 1 1 1 Rating 2.00 (3 Votes)
Sunday, 18 May 2025
الأحد, ۲۰ ذو القعدة ۱۴۴۶
یکشنبه, ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴

Please publish modules in offcanvas position.