به هر کجا که گل شکفت،دوان دوان بکوب رفت
تمام هفته را به پا ، ز صبح تا غروب رفت
بهار را به شوق آن که تنگ در بغل کشد
به شاخه شاخه گل نشست،به روضه ی قلوب رفت
شنیده بود چشم جان، که جمعه وعده گاه توست
هنوز چشم بر درم و جمعه با غروب رفت
به بهترین لحظه ها قنوت داده بود دل
نیامدی، ندیدمت و لحظه های خوب رفت...
شاعر:رحمان زارع.