دلال خوش خیال
بی اندکی مجال
دلال خوش زبان
یک ریز و بی امان :
" این باغ به تر است
از آن یکی سر است
یک چیز دیگر است
باور نمی کنی ؟!!
اصلا بگویمت
واللهِ این زر است "
" اصلا طلای ناب
باب بخور بخواب !!
قیمت ؟ مناسب است
فرقی نمی کند !!
مهمان بنده اید !!
اول “OK” بده !
تا بعد ، تا حساب "
شاعر شکسته گفت :
" باغ شما برای غزل وسعتش کم است !! "
ــ دلال ناامید ــ
دی ماه 1386
******مسافر****