گویدا: فرهنگ و فهرست نام های قرآنی برای فرزندان .
آدم : این كلمه عبری و غیر منصرف است و به معنای خاك سرخ می باشد. اصل آن «آدام» بوده كه برای تعریب الف وسط آن حذف شده است. 25 بار در قرآن کریم تكرار شده است. در قرآن كریم به عنوان اولین انسان از نسل انسانهای فعلی معرفی شده و به عنوان آدم ابوالبشر آمده است. در سورههای بقره، اعراف، انبیا، حجر، طه، ص، بنی اسراییل و كهف در محورهای زیر سخن به میان آمده است:
الف. آفرینش آدم؛ ب. سجده فرشتگان و اعراض ابلیس؛ ج. فریب آدم توسط ابلیس و رانده شدن از بهشت؛ د. توبه آدم.
۲. ادریس : این كلمه غیر عربی است؛ از این روی غیر منصرف میباشد. 2 بار در قرآن کریم آمده است. میان شیث (جانشین آدم) و او چهار نسل فاصله است. (آیه 75 سوره مریم، آیه 85 سوره انبیاء).
۳. نوح : این كلمه عربی است. چون بسیار گریه میكرده به او نوح گفته اند. 43 بار در قرآن کریم تكرار شده است. اولین پیامبر اولوالعزم عمرش از همه پیامبران بیشتر بود و دوران نبوت او 950 سال بوده است؛ از این روی به او شیخ الانبیا لقب داده اند. قوم او به خاطر عدم ایمان عذاب شدند، همسر و فرزند او هم جزء عذاب شدگان بودند.
۴. هود : این كلمه عربی است. وی پس از نوح با چند واسطه آمده است. وی در سرزمین احقاف و میان قوم عاد زندگی میكرد. در تورات به نام «عابر» خوانده شده است. این كلمه 10 بار در قرآن کریم آمده كه سه مورد آن به معنای یهودی است و در سوره الحاقه به سرگذشت او اشاره شده است.
۵. صالح : این كلمه عربی است و وی از پیامبران عرب میباشد. وی در سرزمین حجر (میان شام و حجاز) مبعوث شد. معجزه او شتری بود كه از درون كوه بیرون آمد، مردم او را پی كردند و دچار عذاب صیحه آسمانی شدند. این نام 9 بار در قرآن کریم آمده است.
۶. ابراهیم : این كلمه غیر عربی و سریانی است و به معنای پدر مهربان میباشد. وی از پیامبران اولوالعزم میباشد كه دارای كتاب و شریعت است. وی در شهر بابل در عراق به دنیا آمد و به پیامبری رسید ، در قرآن کریم در حول محورهای زیر مجادله ابراهیم با آذر، دشمنی او با بتها و شكستن بتها، داستان به آتش افكندن ابراهیم توسط نمرود و گلستان شدن آتش بررسی شده ، که این نام 69 بار در قرآن کریم تكرار شده است.
۷. اسماعیل : این كلمه غیر عربی است و در زبان عبری «اسما» و «ئیل» به معنای بشنو، خدا بوده است. وی فرزند بزرگ ابراهیم است و مادرش هاجر میباشد كه در نوجوانی ابراهیم او را به قربانگاه برد. این كلمه 12 بار در قرآن کریم تكرار شده است كه میتوان از جمله آنها به قضایای بشارت تولد اسماعیل به ابراهیم و دستور قربانی او و قضیه بنای كعبه و كمك به ابراهیم در سورههای بقره، ابراهیم، انعام، مریم و صاد اشاره كرد. در آیه 54 سوره مریم اختلاف است كه منظور از اسماعیل كیست.
۸. اسماعیل بن حزقیل : طبق روایات و نظر بخشی از تفاسیر، کلمه اسماعیل در آیه 54 سوره مریم اسماعیل بن حزقیل است كه او را اسماعیل صادق الوعد لقب داده اند. در روایتی كه از امام صادق علیه السلام نقل شده میفرماید: این اسماعیل، اسماعیل بن ابراهیم نیست. او پیامبری از پیامبران است.
۹. اسحاق : این كلمه عربی نیست و غیر منصرف میباشد. وی فرزند دوم ابراهیم است كه مادرش ساره میباشد. در قرآن كریم راجع به بشارت تولد اسحاق به ابراهیم، آیاتی وجود دارد و نام او در ردیف انبیاء ذكر شده است، این نام 17 بار در قرآن كریم بیان شده است.
۱۰. لوط : ظاهراً این كلمه عربی است. وی در زمان حضرت ابراهیم میزیست و با آن حضرت خویشاوند بود و به او ایمان آورد و خود پیامبر مردم شهر سدوم بود. مردم این شهر به جهت عمل زشتی دچار زلزله شدید شده و نابود گشتند، همسر لوط هم جزء معذبین بوده است. این نام 27 بار در قرآن كریم در خلال سورههای اعراف، حجر، انبیاء و... ذكر شده است.
۱۱. یعقوب : این كلمه غیر عربی و ظاهراً عبری است و غیر منصرف میباشد. وی فرزند اسحاق است. لقب وی «اسرائیل» است كه به معنای عبد خدا میباشد. (اسرا = عبد و ئیل = خدا) كلمه یعقوب 16 بار در قرآن کریم تكرار شده و كلمه اسرائیل 43 بار در قرآن تكرار شده است. بنی اسرائیل از نوادگان یعقوب هستند كه همه اسباط دوازده گانه را شامل میشوند زیرا او دوازده فرزند داشت كه اسرائیل نوادگان اویند.
۱۲. یوسف : این كلمه عبری است. یعقوب دوازده پسر داشت كه یوسف زیباترین و محبوبترین آنان بود. داستان زندگی او به صورت یكپارچه در سوره یوسف آمده است. كلمه یوسف 27 بار در قرآن کریم ذكر شده كه سوره ای نیز با این نام از طرف خداوند نازل شده. در آیه 84 سوره انعام وی در ردیف انبیاء عظام قرار گرفته و در سورة مؤمن به رسالت او تصریح شده است.
۱۳. ایوب : این كلمه غیر عربی و ظاهراً عبری و غیر منصرف به معنای بازگشت كننده میباشد. خدای متعال برای امتحان او را سالها به مرضی مزمن دچار كرد و او صبر و مقاومت كرد، از این روی صبر ایوب ضرب المثل شده است. كلمه ایوب 4 بار در قرآن كریم سخن به میان آمده كه قرآن كریم او را به خاطر صبر و شكیبایی در برابر آزمایشات الهی میستاید و او را دارای عزم و اراده عالی میداند.
۱۴. شعیب : ظاهراً این كلمه عربی است. وی در شهر مدین (شهری در كنار دریای سرخ) زندگی میكرد. كلمه شعیب 11 بار در قرآن كریم آمده است در خلال سورههای اعراف، هود، شعراء، عنكبوت ذكر شده، در سوره حفص آیات 22 تا 28 داستان ازدواج موسی با دختر شعیب و پناه بردن موسی به او ذكر شده است.
۱۵. موسی : این كلمه معرب «موشه» (از آب كشیده شده) در زبان عبری است. وی از پیامبران الوالعزم و صاحب شریعت و كتاب آسمانی است و نام كتاب وی تورات میباشد. او فاتح و منجی یهود است و به پیروان وی یهودی میگویند. داستان زندگی موسی و بنی اسرائیل در سوره ها و آیه های متعددی آمده است، مانند سوره بقره، اعراف، طه، قصص، شعراء و... موسی بین قرن 13 - 15 قبل از میلاد به دنیا آمد، نام پدرش عمران و نام مادرش یوكابد است. وقایع زندگی موسی بیش از سایر پیامبران در قرآن آمده است، نام او 136 بار در قرآن كریم بیان شده است.
۱۶. هارون : این كلمه عبری و به معنای محبوب است و غیر منصرف میباشد. وی برادر موسی است و در كنار او بود و موسی از خدا خواست كه او را وزیرش قرار دهد و خدا درخواست او را اجابت كرد و او را در نبوت شریك موسی قرار داد، از این روی هر دو با هم به سوی فرعون رفتند. كلمه هارون 20 بار در قرآن كریم در خلال سرگذشت موسی ذكر شده است.
۱۷. الیاس : این كلمه عبرانی است و تعریب شده است. در قرآن كریم 2 بار این كلمه آمده است و زندگانی او توضیح داده نشده است. گفته اند كه او همانند خضر هم اكنون زنده است. (انعام 85 ، صافات 13)
۱۸. یسع : ظاهراً این كلمه عبری و معرب ایشاع است. این نام در قرآن كریم 2 بار تكرار شده است. (انعام 86 ، ص 48)
۱۹. ذوالكفل : این كلمه عربی است و غیر منصرف میباشد و 2 بار در قرآن كریم آمده است (انبیا 85 ، ص 48). چون سرپرستی بازماندگان یسع را بر عهده گرفت او را به ذالكفل لقب دادند که ارتباط با این مسئله بعضی از مفسرین آیات 244 تا 245 از بقره را مربوط به او دانسته اند.
۲۰. داود : این كلمه غیر عربی و ظاهراً عبری است. این كلمه 16 بار در قرآن كریم تكرار شده است كه محورهای بحث قرآن کریم در مورد داود عبارتند از:
الف. داستان جنگ جالوت و طالوت كه جالوت به دست داود كشته شد (بقره ، آیه 246 تا 252)
ب. به حضرت داود كتاب آسمانی داده شده و از انبیاست آیات 161 نساء و 57 انبیاء گویای آن است.
ج. طبق آیه 75 از سوره انبیاء پرندگان و كوهها در تسخیر داود بودند و ایشان از صدای خوشی برخوردار بودند.
د. بنابر آیه 80 از سوره انبیاء و آیه 12 از سوره سبأ، خداوند آهن را برای داود نرم ساخت و به او صفت زره سازی آموخت.
ه. آزمایش شدن داود، سوره ص، آیه 16-25.
۲۱. سلیمان : این كلمه غیر عربی و معرب شلومه و غیر منصرف است. و فرزند داود است. وی علاوه بر مقام نبوت دارای مقام پادشاهی هم بود و زبان حیوانات را میفهمید و باد و جنیان تحت تسخیر او بودند و تخت او به وسیله باد حركت میكرد. این كلمه 17 بار در قرآن كریم تكرار شده كه در سورههای بقره، نساء، انعام، انبیا، نمل، سبأ و ص میباشد.
۲۲. یونس : این كلمه غیر عربی و ظاهراً از کلمه یونانی ایونس گرفته شده است و غیر منصرف میباشد. قرآن كریم او را «ذوالنون» و «صاحب الحوت» لقب داده است. وی در نینوا مبعوث گردید. از اعجایب زندگی یونس این است که او پس از اینكه قومش را نفرین به عذاب كرد ، از میان قومش به سوی دریا فرار كرد ، بر كشتی سوار شد ، در حمله یک نهنگ به کشتی، او در بین افراد داخل کشتی طبق قرعه ای که به نامش افتاد به سوی نهنگ پرتاب شد ، نهنگ او را بلعید و در شكم آن زنده ماند ، خداوند متعال جان یونس را بر اثر ذكر «لا اله الا انت سبحانك انی كنت من الظالمین» نجات داد و اگر او این ذكر را نگفته بود تا روز قیامت در شكم نهنگ زندان بود. این كلمه 4 بار در قرآن كریم تكرار شده است كه در سوره صافات و سوره قلم به سرگذشت او اشاره شده است. در سوره انبیاء به عنوان ذوالنون از او یاد شده است. نام او به عنوان نام یكی از سوره ها هم درج شده است.
۲۳. زكریا : این كلمه معرب و اصل آن عبری است. وی كه از متولیان بیت المقدس بود طبق قرعه سرپرستی مریم، مادر عیسی را بر عهده گرفت. وی برای گریز از مأموران حكومت جبار به درون درختی مخفی شد كه مأموران درخت را با اره دو نیم كردند. این كلمه 7 بار در قرآن كریم تكرار شده است.
۲۴. یحیی : این كلمه هم میتواند عربی باشد، برگرفته از واژه حیات و میتواند عبری باشد (معرب یوحنّا) ، وی پسر زكریا است و در نزد مسیحیان یحیی با عیسی پسر خاله میباشند. وی شباهتهایی به امام حسین علیه السلام دارد، از آن جمله كه در شش ماهگی به دنیا آمد و به دست حاكم عیاشی سر از تنش جدا شد. این كلمه 5 بار در قرآن كریم آمده است، در آیه 13 از سوره مریم و آیه 34 از سوره آل عمران به نبوت او تصریح شده است و به داستان تولد عیسی و دعای زكریا در قرآن اشاره شده است.
۲۵. عُزَیر : این كلمه معرب عزرا است. 1 بار در قرآن كریم سوره توبه آیه 30 آمده است و مفسران گفته اند آن شخصی كه آیه 259 سوره بقره میگوید كه خدای متعال او را صد سال میراند و سپس زنده كرد، عزیر پیامبر است
۲۶. عیسی : این كلمه معرب كلمه «ایشوع» در زبان عبری است و به معنای مرد بزرگ و مبارك است. وی از پیامبران اولوالعزم است و كتاب او تورات میباشد. به پیروان وی مسیحی میگویند. مادر وی مریم از چهار زن بزرگ بهشتی است كه بدون شوهر و با تمثل فرشته الهی (جبرئیل) برابر او باردار شد و در مدتی كوتاه عیسی را به دنیا آورد. و عیسی در گاهواره به سخن آمد و خود را عبدالله، پیامبر و صاحب كتاب معرفی كرد. نام او در قرآن به دو عنوان ذكر شده است: الف. به عنوان عیسی 25 بار ، ب. به عنوان مسیح 10 بار. كه در سراسر این قضایا كه مربوط به او میباشند به تولد او و معجزات و پیشگویی او اشاره شده اما در آیه 48 آل عمران و 156 نساء تصریح دارد كه عیسی نمرده و زنده است و بر عقیده به صلیب كشیده شدن او خط بطلان كشیده شده است. طبق برخی از روایات زمانی که یهودیان مخالف میخواستند او را به دار بیاویزند، خدای بزرگ او را نجات داد و فردی مشابه او را به دار آویختند.
۲۷. محمد : این كلمه عربی و به معنای ستوده است. و از پیامبران اولوالعزم و صاحب شریعت اسلام و كتاب آسمانی او قرآن است. وی آخرین پیامبر الهی است و پس از او پیامبری نخواهد آمد و هر كس پس از ایشان ادعای پیامبری كند دروغگو است. نام مباركش در چهار سوره آل عمران 136 ، احزاب 4 ، محمد 2 ، فتح 29 ، 1 بار نیز بنابر آیه 79 از سوره اسراء نام محمود و 1 بار نام احمد در سوره صف آیه 16 برای آن حضرت آمده است. آخرین پیامبر الهی در سال عام الفیل متولد شد و در چهل سالگی به پیامبری رسید. سیزده سال از رسالتش را در مكه و ده سال را در مدینه گذراند و در سال دهم هجری وفات نمود.
اسم های پيامبرانی كه نام آنها به طور صريح در قرآن کریم آمده این 27 نفر بودند.
ولي پيامبران ديگری نیز هستند كه در قرآن اشاراتی به آنها شده ولی نام آنها به طور صریح نیامده، مانند: «اشموئیل» كه در آیهی 248 سورهی بقره با تعبیر «وَقَالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ» به او اشاره شده است.
و «یوشع» كه در آیه 60 سورهی كهف با تعبیر «وَإِذْ قَالَ مُوسَی لِفَتَاهُ» به او اشاره شده است.
و «ارمیا» كه در بقره آیه 259 با تعبیر «أَوْ كَالَّذِی مَرَّ عَلَی قَرْیَةٍ»
و «خضر» كه در كهف آیه 65 با تعبیر «فَوَجَدَا عَبْداً مِنْ عِبَادِنَا»
و همچنین «اسباط بنیاسرائیل» كه بزرگان قبائل بودند و در نساء آیه 163 تصریح شده كه بر آنها وحی الهی نازل میشده و اگر در میان برادران یوسف نیز پیامبرانی وجود داشته در سوره یوسف به آنها اشاره شده است.
به طور کل لازم به توضیح است که در مواردی قرآن کریم به داستان برخی پیامبران اشاره می كند، بدون آنكه نام ایشان را متذكر شود؛ ولی در روایات نام آنها آمده است. بنای قرآن کریم بر این نبوده است كه اسامی همه انبیاء را مطرح نماید، چنانكه در احادیث نیز نام تمام آن بزرگواران ذكر نشده است. قرآن کریم در این زمینه می فرماید: «رسولا قد قصصناهم علیك من قبل و رسلا لم نقصصهم علیك...» (سوره نساء آیه 164) «شرح حال بعضی رسولان پیش از تو را بر تو حكایت كردیم و شرح حال برخی را نیز بر تو حكایت ننمودیم...»
رعد : طبق حديثی از ابن عباس به روايت از پيامبر (ص) که در جواب سوال يهود فرمودند رعد فرشتهای از فرشتگان و موکل بر ابرهاست (سوره رعد آیه 13).
برق : طبق روايتی از "ابن ابي حاتم" برق فرشتهای است داراي چهار چهره (سوره روم آیه 24).
مالک : خازن و فرشته موکل بر آتش جهنم است وکلید جهنم در دست اوست (سوره زخرف آیه 77).
سجل : طبق روايتي از امام باقر عليه السلام و سيوطى به نقل ابن ابى حاتم، سجل فرشتهای است که هاروت و ماروت از دستيارانش بودهاند و نيز از سدّى نقل شده كه سجل فرشته موكل بر اعمال است. (سوره انبياء آیه 104)
قعيد : فرشته نويسنده گناهان ميباشد (سوره ق آیه 17).
ذو القرنين : كه به گفته برخی او فرشته بوده است (سوره كهف آیه 83).
روح : فرشتهای از عظيمترين فرشتگان است (سوره نباء آيه 38).
سکينه : فرشتهای که در دل مومن سکوت يافته است و به او امنيت مي بخشد (سوره فتح آيه 4).
مكیال : فرشته مقرب الهی كه یهود و نصاری آن را میشل مینامند، نام او در آیه 98 سوره بقره ذكر شده است.
میکائيل : به صورت آشکار در قرآن کریم از ایشان نام برده شده است (سوره بقره آیه 98).
جبرئیل : این نام نیز به صورت آشکار در قرآن وجود دارد که ایشان ملك مقرب الهی و واسطه وحی میباشند. نام جبرئیل 3 بار در قرآن كریم آمده: بقره، 90 تا 91؛ تحریم آیه 4، صفات جبرئیل در قرآن: 1. روح القدس در سوره نحل 2. روح الامین در آیه 193 سوره شعراء 3. شدید الغوی در سوره نجم
ملک الموت : فرشته مرگ (سوره سجده آیه 11).
هاروت و ماروت : در آیه 102 سوره بقره به سرگذشت این دو فرشته اشاره شده كه در سرزمین بابل سحر و جادوگری به اوج خود رسیده بود و باعث ناراحتی و رنجش مردم شده بود، خداوند این دو فرشته را مأمور ساخت كه عوامل سحر و طریق ابطال آن را به مردم بیاموزند (این داستان از امام علی عليه السلام نیز روایت شده است).
در رابطه با برخی اسم های فرشته لازم به ذکر است که رعد ، برق ، ذو القرنين ، سجل و سكينه مبتنى بر روايات است و مورد توجه مفسران قرار نگرفته و اين الفاظ بر معناهاى رايج و شناخته شده خود حمل شده است.
اسم های خدا در قرآن کریم مجموعهای بيش از 200 نام است که ذکر شدهاند و اصطلاحا، 99 تای آن «اسماء الحسنی» يا نامهای نيکوی خداوند خوانده ميشوند. هر چند که تعداد نام های خدا، شامل صفات و کلمههای مرکب، در قرآن و سنت از 99 عدد خيلی بيشتر هستند، ولی مسلمانان اعتقاد دارند که گروه برگزيدهای از نامها (نامهای نيکو)، 99 عدد هستند.
این اسماء را به سه گروه تقسیم کردهاند: جمالی، جلالی و مشترک. اسماء جمالی که ۴۵ تا هستند برای کسب رحمت و روزی به کار میروند، اسماء جلالی که ۲۲ تا هستند، برای ایجاد عداوت و از میان بردن حریف به کار میآیند و اسماء مشترک که آنها هم ۲۲ اسم هستند بسته به نیت، خاصیت هر دو گروه قبلی را دارند.
از ميان اين 99 نام، 85 تاي آن مستقيما در قرآن ذکر شده است. اما تعدادی از اين نامها مستقيما در قرآن وجود ندارد. بعضي از محققان با رجوع به احاديث تا 200 مورد از اين نامها را يافتهاند..
بايد توجه داشت هيچ مرجعي که فهرست يکساني از 99 نام نیکوی خدا را به ترتيب در خود ذکر کرده باشد وجود ندارد.
عموما بر سر اغلب اين اسمها با هم توافق دارند؛ هر چند که در مورد تعدادی از آنها همچنان اختلاف وجود دارد.
این 99 نام عبارتند:
شماره | عربی | فارسی | ابجد |
۱ | الرحمن | بخشاینده | ۲۹۸ |
۲ | الرحيم | مهربان | ۲۵۸ |
۳ | الملك | پادشاه | ۹۰ |
۴ | القدوس | مقدس | ۷۰ |
۵ | السلام | درود | ۱۳۱ |
۶ | المؤمن | اطمینان دهنده | ۱۳۶ |
۷ | المهيمن | نگهدارنده | ۱۴۵ |
۸ | العزيز | باشکوه | ۹۴ |
۹ | الجبار | توانگر | ۲۰۶ |
۱۰ | المتكبر | بسیار بزرگ | ۶۶۲ |
۱۱ | الخالق | آفریننده | ۷۳۱ |
۱۲ | البارئ | درست | ۲۱۳ |
۱۳ | المصور | نگارگر، صورتگر | ۳۳۶ |
۱۴ | الغفار | همیشه بخشاینده | ۱۲۸۱ |
۱۵ | القهار | فروکاهنده | ۳۰۶ |
۱۶ | الوهاب | نیک بخشاینده | ۱۴ |
۱۷ | الرزاق | همیشه روزی دهنده | ۳۰۸ |
۱۸ | الفتاح | گشاینده (پیروزکننده) | ۴۸۹ |
۱۹ | العليم | داناترین | ۱۵۰ |
۲۰ | القابض | میراننده، بیرون کشنده جانها | ۹۰۳ |
۲۱ | الباسط | گستراننده، فراخ کننده روزی | ۷۲ |
۲۲ | الخافض | پست کننده، خوار کننده | ۱۴۸۱ |
۲۳ | الرافع | (به سوی خود) بالا برنده | ۳۵۱ |
۲۴ | المعز | عزیزکننده | ۱۱۷ |
۲۵ | المذل | خوارکننده | ۷۷۰ |
۲۶ | السميع | شنواترین | ۱۸۰ |
۲۷ | البصير | بیناترین | ۳۰۲ |
۲۸ | الحكم | دادگر | ۶۸ |
۲۹ | العدل | بینهایت عادل | ۱۱۴ |
۳۰ | اللطيف | آنکه بر بندگانش لطف دارد | ۱۲۹ |
۳۱ | الخبير | آگاهترین | ۸۱۲ |
۳۲ | الحليم | بسیار بردبار | ۸۸ |
۳۳ | العظيم | بیانتها | ۱۰۲۰ |
۳۴ | الغفور | بسیار بخشاینده | ۱۲۸۶ |
۳۵ | الشكور | بسیار سپاسگذار (پاداش دهنده بزرگ است مر عمل کوچک را) | ۵۲۶ |
۳۶ | العلی | بلند مرتبه | ۱۱۰ |
۳۷ | الكبير | بزرگترین | ۲۳۲ |
۳۸ | الحفيظ | نگهدارنده | ۹۹۸ |
۳۹ | المقيت | خوراک دهنده | ۵۵۰ |
۴۰ | الحسيب | شمارنده | ۸۰ |
۴۱ | الجليل | بسیار گرانقدر | ۷۳ |
۴۲ | الكريم | بسیار بخشنده | ۲۷۰ |
۴۳ | الرقيب | نگهبان، بیننده و آماده | ۳۱۲ |
۴۴ | المجيب | پاسخگو | ۵۵ |
۴۵ | الواسع | گسترده، پهناور | ۱۳۷ |
۴۶ | الحكيم | فرزانه، بسیار خردمند | ۷۸ |
۴۷ | الودود | دوست | ۲۰ |
۴۸ | المجيد | بسیار لایق ستایش (در ذات و صفات خود عظيم و نسبت به بندگان بسيار با خير و احسان است) | ۵۷ |
۴۹ | الباعث | برانگیزنده مردگان | ۵۷۳ |
۵۰ | الشهيد | بیننده | ۳۱۹ |
۵۱ | الحق | راست، درست | ۱۰۸ |
۵۲ | الوكيل | وکیل | ۶۶ |
۵۳ | القوى | پرزور | ۱۱۶ |
۵۴ | المتين | سخت (و نیز پاینده) | ۵۰۰ |
۵۵ | الولى | دوست، یار و نگهبان | ۴۶ |
۵۶ | الحميد | ستوده | ۶۲ |
۵۷ | المحصى | شمارنده | ۱۴۸ |
۵۸ | المبدئ | نخستین آفریننده | ۵۶ |
۵۹ | المعيد | بازگرداننده، دوباره زنده کننده | ۱۲۴ |
۶۰ | المحيى | زندگی بخش، هستی بخش | ۶۸ |
۶۱ | المميت | میراننده، نابود کننده | ۴۹۰ |
۶۲ | الحي | زنده | ۱۸ |
۶۳ | القيوم | قائم به ذات (همه-آفرینندهای که کسی او را نیافرید)، پاینده | ۱۴۶ |
۶۴ | الواجد | یابنده | ۱۴ |
۶۵ | الماجد | بزرگوار | ۴۸ |
۶۶ | الواحد | یکتای بیهمتا | ۱۹ |
۶۷ | الاحد | یگانه (خدایی جز او نیست) | ۱۳ |
۶۸ | الصمد | بینیاز | ۱۳۴ |
۶۹ | القادر | توانا | ۳۰۵ |
۷۰ | المقتدر | تعیین کننده (قضا و قدر)، فراتر | ۷۴۴ |
۷۱ | المقدم | فراپیش کشنده | ۱۸۴ |
۷۲ | المؤخر | فراپس دارنده ، پس گذارنده چيزها و نهنده آنها بجاي آنها | ۸۴۶ |
۷۳ | الأول | نخستین، اول پدیدارکننده وجود | ۳۷ |
۷۴ | الأخر | واپسین، آخر فناکننده موجود | ۸۰۱ |
۷۵ | الظاهر | آشکار(پدیدار، هویدا)، همیشه پیروز | ۱۱۰۶ |
۷۶ | الباطن | پنهان، همه دربرگیرنده | ۶۲ |
۷۷ | الوالی | کاردار | ۴۷ |
۷۸ | المتعالی | خود ستوده | ۵۵۱ |
۷۹ | البر | نیکوترین | ۲۰۲ |
۸۰ | التواب | همیشه توبه پذیر | ۴۰۹ |
۸۱ | المنتقم | دادستان | ۶۳۰ |
۸۲ | العفو | درگذرنده(آمرزنده)، ناپدیدکننده گناهان | ۱۵۶ |
۸۳ | الرؤوف | بسیار دلسوز و مهربان | ۲۸۶ |
۸۴ | مالك الملك | فرمانروای جهان | ۲۱۲ |
۸۵ | ذوالجلال و الاکرام | دارای شکوه و بخشش |
|
۸۶ | المقسط | عادل | ۲۰۹ |
۸۷ | الجامع | گردآورنده | ۱۱۴ |
۸۸ | الغنى | توانگر | ۱۰۶۰ |
۸۹ | المغنى | بینیاز کننده، بسنده | ۱۱۰۰ |
۹۰ | المانع | بازدارنده | ۱۶۱ |
۹۱ | الضار | آزار دهنده (این صفت تنها در احادیث یافت میشود) | ۱۰۰۱ |
۹۲ | النافع | سودمند | ۲۰۱ |
۹۳ | النور | روشنی | ۲۵۶ |
۹۴ | الهادي | رهنما | ۲۰ |
۹۵ | البديع | سنجش ناپذیر، آفریننده | ۸۶ |
۹۶ | الباقی | ماندگار و واگردان نشدنی (تغییر ناپذیر) | ۱۱۳ |
۹۷ | الوارث | وارث | ۷۰۷ |
۹۸ | الرشيد | راهنما، آموزگار و دانای بیخطا | ۵۱۴ |
۹۹ | الصبور | شکیبا | ۲۹۸ |
عده ای اعتقاد بر این دارند که نام های خدا 99 تا نیست ، بلکه 100 نام است. که آن اسم آخر ، اسم اعظم است و هیچکس آن را نمی داند (با بر زبان آوردن آن هر خواسته گوینده برآورده خواهد شد) .
در آیات زیر به وجود نامهای نیکو برای خداوند اشاره شده است:
سوره طه آیه 8 - الله لا اله الّا هو له الاسماء الحسنی
او خداییست که نیست جز او خدایی، همانکه دارای نامهای نیکوست
سوره اعراف آیه 180 - و لله الاسماء الحسنی فدعوه بها
او نامهای نیکویی دارد، پس به آنها بخوانیدش
ديگر نامهای خدا در قرآن
نامهای ديگری برای خداوند در قرآن يافت میشود اما جزء ليست 99 نام نيکوی معروف خداوند ذکر نشده است.
ليست زير شامل نامهايی است که در ليست آن 99 نام قرار ندارند.
شماره | عربی | فارسی | آیه قرآن |
۱ | المالک | صاحب یا دارندهٔ هر چیز |
|
۲ | الملیک | مالک همیشگی |
|
۳ | ذو الفضل العظیم | دارای لطف و شان بیکران | ۲:۱۰۵، ۳:۷۴، ۸:۲۹، ۵۷:۲۱، ۵۷:۲۹، ۶۲:۴ |
۴ | ذو انتقام | صاحب انتقام (منسوب به انتقام گیرنده) | سوره آلعمران آیه ۴، سوره مائده آیه ۹۵، سوره ابراهیم آیه ۴۷ |
۵ | شدید العقاب | سخت کیفر (مجازات کنندهٔ شدید) | سوره غافر آیه |
در قرآن کریم به غیر از نام های پیامبران اسم های دیگری نیز آمده است که در ذیل به آنها اشاره ای می کنیم:
آذر : در آیه 72 سوره انعام نام او آمده است. در مورد این كه آذر چه كسی بود؟ اختلاف نظر وجود دارد. برخی میگویند نام پدر ابراهیم آذر بوده. برخی دیگر بر این باورند كه آذر نام عموی ابراهیم بوده كه بعد از مرگ پدرش سرپرستی ابراهیم را بر عهده داشته ، حكایت مجادله ابراهیم با پدرش در شش سوره نقل شده: سوره مریم، آیات 41 تا 50؛ سوره انبیا، آیات 51 و 52؛ و سورههای شعرا، صافات، زخرف، و ممتحنه.
ابلیس (شیطان) : در بسیاری از آیات قرآن داستان ابلیس مورد اشاره قرار گرفت كه اهم آن در مورد اعلام مخالفت با دستور خداوند و دشمنی با انسان میباشد.
ابولهب : كنیه یكی از عموهای پیامبر كه نامش عبدالعزّی بوده كه یكبار در سوره مَسَد نام او آمده است و همسر او ام جمیل خواهر ابوسفیان بود.
تبّع : در دو مورد در قرآن مجید به این واژه بر میخوریم: دخان 36 ، قاف 13. در این كه مراد از تبّع چیست؟ اختلاف نظر وجود دارد. علامه طباطبایی میفرماید: تبع از پادشاهان بود كه در یمن میزیسته و نام او اسعد ابوكرب بوده. امّا تفسیر نمونه اذعان میدارد كه تبع یك لقب عمومی برای پادشاهان یمن بوده، مانند كسری برای سلاطین ایران، ولی ظاهر این است كه قرآن در خصوص یكی از پادشاهان یمن سخن گفته است.
جالوت : در آیات 247 الی 252 بقره. قضیه كشته شدن جالوت به دست داود مورد بررسی قرار گرفته است.
ذو القرنین : نام ذوالقرنین 3 بار در قرآن كریم ذكر شده است. در این كه ذوالقرنین نام چه كسی بوده است؟ در بین علما اختلاف وجود دارد. كه مشهورترین نظریه آن است كه ذوالقرنین همان (كوروش كبیر) پادشاه هخامنشی میباشد. سرگذشت او در سوره كهف، آیه 82 الی 96 مطرح شده است (برخی نیز میگوند او اسکندر بوده است).
زید ابن حارثه : پسر خوانده پیامبر می باشد ، در آیه 37 از سوره مباركه احزاب به قضیه طلاق همسرش و ازدواج پیامبر با همسر او اشاره شده است.
لفظ سامری : این لفظ 3 بار در سوره طه در قرآن مجید ذكر شده و داستان وی بر حسب قرآن مجید از این قرار است که: موسی برای گرفتن تورات به مدت چهل روز به كوه طور رفت، سامری از این غیبت استفاده كرده و قوم موسی را فریب داد و برای آنها مجسمهای به صورت گوساله ساخت و در درون آن لولههایی تعبیه كرد كه وقتی باد از آن لولهها میگذشت بانگی شبیه بانگ گاو تولید میشد. اصل لفظ سامری در زبان عبری (شمری) میباشد. لذا سامری منسوب است به شمرون، شمرون فرزند یشاكر كه یشاكر فرزند چهارم یعقوب بود. بنابراین سامری مردی از نوادههای یعقوب بوده كه به مناسبت انتساب به جد خویش شمری یا سامری معرفی شده است.
فرعون : فرعون علم جنس و لقب پادشاهان مصر قدیم میباشد. پس از فتح مصر توكمبوجیه پادشاه ایران 26 سلسله از پادشاهان را بر مصر حكومت كردند كه هر یك از افراد آن سلسلهها را فرعون و مجموعه آنها را فراعنه مینامیدند. لكن در تاریخ سه تن از فراعنه معروفند:
الف. فرعون زمان حضرت یوسف، كه در تاریخ و تفاسیر اسلامی به (ریان بن ولید) نامیده شده.
ب. فرعون كه در زمان تولد حضرت موسی، كه در تاریخ اسلامی به (قابوس بن مصعب) معروف میباشد.
ج. فرعون زمان خروج حضرت موسی، كه در تاریخ با نام ولید بن مصعب ذكر شده. وی در سال 1419 قبل از میلاد میزیسته و بعد از پدر خود رامسس دوم به پادشاهی رسید.
طالوت : نام طالوت در آیات 248 تا 252 از سوره بقره و سرگذشت او در این آیات ذكر شده است. طالوت را مفسرین لقب شاؤول نخستین پادشاه بنی اسرائیل دانستهاند. و گفته اند طالوت به علت طول قد به طالوت ملقب شده است.
عمران : در قرآن مجید پدر مریم معرفی شده است و در سوره تحریم خداوند تصریح مینماید كه مریم فرزند عمران است. نام عمران در سوره آل عمران آیه 21 تا 30 و تحریم در آیه 12 آمده است.
قارون : نام او 4 بار در قرآن آمده كه 3 بار صرفاً نامی از او برده شده ، امّا در سوره قصص آیه 76 تا 82 سرگذشت او نیز ذكر شده و نیز متذكر میشود كه قارون از قوم موسی بود.
لقمان : نام او در سورهای به همین نام و در آیات 11 و 12 آمده است. روایات تصریح دارد كه او انسان شایستهای بود ولی پیامبر نبود.
مریم : در قرآن مجید مكراراً عیسی را فرزند مریم میداند و او را بدون پدر معرفی میكند، در قرآن مجید 31 بار نام مریم ذكر شده، لازم به ذكر است كه مریم دختر عمران خواهری دارد به نام ایشاع كه فرزند او حضرت یحیی می باشد. بنابراین حضرت عیسی و یحیی پسرخاله هستند و حضرت ذكریا شوهر خاله عیسی بوده است.
هامان : نام هامان 6 بار در قرآن مجید مذكور است. چهار بار نام او پس از نام فرعون قرار گرفته و به تبه كاری او در زمین و هلاكت و غرق شدن او اشاره شده و به موجب آیاتی از سوره قصص فرعون به هامان دستور میدهد تا برای او قصر بلندی بسازد تا از فراز آن بر خدای موسی دست یابد.