- رحمان زارع
- عاشقانه ها
شب های جمعه
می خواهم شب های جمعه را تا صبح بیدار بمانم
تا صبح تماشای قبله کنم
می خواهم با ندبه های دم صبحش مسیر آمدنت را سبز کنم
وبا قطره قطره های غنچه های عشق بگویم : دیگر از من بودن خسته ام
می خواهم بهار باشم سبز ،آیینه باشم صاف
می خواهم شقایقی باشم سرخ ویا رودی در میان دشت لاله ها صادق
پس ای بهار و آیینه ی تمام روشنایی ها مرا هم در یاب.