مناجات عاشقانه ی شهدا «18»
شهيد حاج عبدالستار قندانيپور متولد سال 1340:
«خدايا، ريشههاي اين علاقه به دنيا را در خاک وجود من بخشکان و تارهاي اين وابستگي را در زواياي قلب من بسوزان. خدايا، عشق به اين لجترار متعفن که جامه مخالفت با تو را بر من پوشانده است. تو اين جامه را از تن من بيرون آور.»
شهيد ابوالفضل راز فاني محل تولد تهران، محل شهادت در بند عراق به سال 1362:
«الهي، يا قدوس، با ارحم الراحمين، من ذليليم، من کوچکم، به عظمت خودت تواناييم ده. با نور خودت آشنايم کن، قطعه قطعه بدن پر دردم، عاشق اسلام و عاشق شهادت است. خدايا، نگذار چشم بسته از اين دنيا بروم.»
شهيد احمد دادستان متولد 1347 در تهران، شهادت به سال 1362:
«اي مهربان، من نيز عاشق تو هستم. اي بخشنده مهربان کرمي در حق من کن و مرا ببخش و مرا در صف عاشقانت قرار ده. خدايا، وجود مرا براي لقاي خودت و رساندن عاشق به معشوق آماده ساز.»
شهيد سيد داود مشکار گونه فراهاني متولد سال 1337 در تهران، محل شهادت اهواز به سال 1360:
«به نام او که از اويم، به نام او که زنده به اويم، زندگيمان به خاطر اوست، بودنم از اوست، رفتنم به اوست، يارم اوست، جانم اوست، معشوقم اوست احساسش ميکنم با قلبم، با ذره ذره وجودم و با تمام سلولهايم. اي همه چيزم، به يادت هستم. به يادم باش که بيتو هيچ و پوچ خواهم بود.»
شهيد بهزاد حداد ماهي محل تولد تهران به سال 1348، محل شهادت شلمچه به سال 1365:
«خدايا دوست دارم که اگر شهيد شدم، بي سر باشم که در مقابل امام حسين (ع) روسفيد باشم... . خدايا، بر من رحم کن. خدايا هميشه خواستهام که شهيد شوم. اين آرزو را برايم برآورده کن.»
شهيد جواد حيدري فرد محل تولد تهران به سال 1333، محل شهادت جزيره مجنون به سال 1362:
«خدايا، به تو پناه ميآورم از نفسي که سير نميشود و از دانشي که سود نميدهد، از نمازي که بالا نميرود و از دعايي که به اجابت نميرسد.
شهيد بهنام يوسفي اردبيلي تولد به سال 1343:
«اي معبود من، اي آن که دلهاي پاک در لقاي تو ميتپد. خدايا، من با تو در شهادت دوستانم و به هنگام بلند شدن نالههاي کودکان مادر از دست داده در بمبارانهاي دشمن، با تو پيمان بستم و عهد نمودم که تا پايان راه بروم و حال بر پيمان خود وفا کردم. الهي، من به وفاداري و خلوص عمل نمودم، تو نيز مرا بپذير.»
شهيد مجيد حاجي محمد زاده اصل محل تولد آذربايجان شرقي به سال 1341، محل شهادت شلمچه:
«الله اکبر، الله اکبر! چه زيبا معلمي هستي و چه مهربان محبت نمودي. من از تو تشکر ميکنم که توانستم درس خود را از تو بياموزم و در صحنه عمل امتحان دهم و اين کوچک را به وادي عشق منزلت دادي.»
شهيد يعقوب مهدي زاده اصل محل تولد اردبيل به سال 1342، محل شهادت شلمچه به سال 1365:
«خدايا! اگر کمکم نکني، دستم نگيري، چه کنم و به کجا پناه ببرم. من به غير از تو کسي را ندارم، پناهي ندارم و تنها هستم. يا رب! دست اين بنده ناچيز را بگير و نداي او را که از اعماق قلب بر ميخيزد، گوش کن و مرا يک لحظه به حال خودمان وامگذار.»
شهيد غلامرضا شاه ميرزايي محل تولد اصفهان به سال 1343، محل شهادت کردستان به سال 1364:
«خدايا، به محمد (ص) بگو که پيروانش حماسه آفريدند، به علي (ع) بگو که شيعيانش قيامت به پا کردند و به حسين (ع) بگو که خونش در دلها ميجوشد. بگو از آن خونها سروها ميرويد و ظالمان سروها را ميبرند اما باز هم سروها ميرويند.»
شهيد محمد حسين کاظمي محل تولد اصفهان به سال 1343، محل شهادت شلمچه به سال 1365:
«پروردگارا، جز شراب وصال تو چيز ديگري عطش مرا نميکاهد و جز به ديدار تو چيزي ديگر عشق مرا خاموش نميکند و جز ديدن رحمت تو در اين کار اشتياق مرا سير نميسازد.»
منبع:تبيان
گردآوري:صغري بلوچي