ماجراي بناي مسجدي كه فرو مي ريخت
امام جعفر صادق صلوات الله علیه حكایت می فرماید: در زمان حكومت ابوبكر، عدّه اى در ساحل دریاى عدن تصمیم گرفتند تا مسجدى بسازند؛ و چون مشغول شدند، هرچه دیوار آن را مى چیدند، فرو مى ریخت و تخریب مى گشت .
نزد ابوبكر آمدند و علّت آن را جویا شدند؛ و چون جواب آن را نمى دانست در جمع مردم سخنرانى كرد و از آنها تقاضاى كمك نمود.
امیرالمۆمنین امام علىّ بن ابى طالب علیه السلام كه در آن جمع حضور داشت، فرمود: سمت راست و سمت چپ مسجد را حفر كنید، دو قبر آشكار خواهد شد كه بر روى آن ها نوشته شده است : من رضوى و خواهرم حبا هستیم، كه با ایمان به خدا مرده ایم.
سپس افزود: آن دو جنازه برهنه و عریان هستند، آن ها را از قبر خارج كنید، غسل دهید و كفن كنید و بر آن ها نماز بخوانید و دفنشان كنید، آن گاه مسجد را شروع نمائید كه پس از آن خراب نخواهد شد.
امام صادق علیه السلام فرمود: به پیشنهاد و دستور حضرت امیر صلوات اللّه علیه عمل كردند و سپس دیوارهاى مسجد را بالا بردند و هیچ آسیبى به آن وارد نشد.
سلونى قبل أ ن تفقدونى: ج ۲، ص ۲۰۳.